گرمای شدید

امروز و دیروز انرژی روحی و جسمیم پایین تر بود ، اما همچنان دارم رژیم رو رعایت میکنم و ورزش میکنم.  

راستی چون بعضیاتون شاید فکر کنید من الان خیلی چاقم ، بگم من اصلا چاق نیستم ولی بخاطر تنبلی تخمدان و مشکلات هورمونی باید چربی دور شکمم رو آب کنم و مانع افزایش بشم . 

امروز با اینکه بخاطر شدت گرما کارها هم تعطیل شده ، من زدم بیرون . راستش گفتم دلم یه خلوت میخواست ، یه تنهایی . تقریبا دو ساعتی راه رفتم ، دو تا پارک بود رو نیمکت نشستم و کمی ریلکس کردم . آخر سر هم رفتم یه مقدار سبزیجات و شیر و موز خریدم برای خودم . و طرف خیاط رفتم . بعدش که اومدم خونه یه سالاد سبزیجات درست کردم جاتون سبز . 

تو این مسیر یه رستوران کالری دیدم که گزینه ای شد که برم با دوستم یه وقتی . 

عکس طراحی خاله رو قاب زدم . 


اینقدر هوا گرم بود ، الان سردرد گرفتم . دوستم گفت دختر گرما زده میشی . داشتم پیش خودم میگفتم اول دراومدن تو این گرما خییلی سخته ولی بعدش ساره پوست کلفت عادت میکنه حتی به دمای بالای ۵۰ درجه . جوری گرمه انگار کنار تنور یا منقل آتیش نشستی . بعد به خودم گفتم دختر اگه مریض بشی چی ؟ چرا همه عمر میخوای تست مقاومت از خودت بگیری و خودت رو به انجام کارای سخت وادار میکنی ، کارایی که شاید واقعا انجام شون لازم نباشه وقتی سلامتیت تو خطر بیافته . 

مثلا ورزش تو انبار ، خدا رحم کنه مشکل قلبی پیدا نکنم . 

ولی با همه سختی گرمای هوا ،  نیاز داشتم به اون راه رفتن و بعدم خریدهای سالم .


یکی از دوستان آقای خواهرم فوت کرده ، و من اشگ ریختم بخاطر ناراحتی و غصه خواهرم . چون حتی نمیتونه مراسم رو شرکت کنه و البته ایشون اصفهان زندگی میکردن . اما برای خواهرم خیلی خاص و عزیز بود . وقتی یکی مریض میشه زنگ میزنیم حالش رو میپرسیم ، نهایتا خودش هم نتونه حرف بزنه از خانواده ش حالش رو میپرسیم . اما وقتی یکی فوت میکنه دیگه دست مون به جایی بند نیس ، مخصوصا که نتونیم حتی از خانواده ش بپرسیم چرا و چطور اینجور شد ؟ یعنی غصه ت بزرگ تر میشه . میدونم خواهرم الان خیلی ناراحته و منم براش خیلی ناراحتم . 

پاهام از زانو و مچ خیلی درد میکنن . خدایا چقدر زود از دست و پا و کمر افتادم من . به درد نمیخورم دیگه 

برم یه قرص سردرد بخورم  بهتره .




نظرات 3 + ارسال نظر
رضوان شنبه 23 تیر 1403 ساعت 15:36 http://nachagh.blogsky.comy

کار جالبی بود رفتی قدم زدی.مراقب سلامتت باش زیبا خانم

ممنونم

رها چهارشنبه 20 تیر 1403 ساعت 21:45

همین که با خواهرت همدردی میکنی خیلی خوبه. روحشون شاد

ممنونم عزیزم

فاضله چهارشنبه 20 تیر 1403 ساعت 18:23 http://1000-va2harf.blogsky.com

ناامید نشو

نه ساره ناامید نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد