پایان یک شروع

به پایان سال تحصیلی رسیدیم . البته یه ماه دیگه مونده تا کلا بگیم تموم شد .

یه تجربه سخت و سنگین اما مسلما ارزشمند .

 بچه‌ها رسما روز چهارشنبه بعد جشن روز معلم خداحافظی کردن و ما فقط برای ساعت کاری هامون و مراقبت ها باید حاضر بشیم . 

جشن روز معلم خارج از تایم مدرسه ها بطور جداگانه بعدظهرها برگزار شد . و یه جشن هم با حضور بچه‌ها تو خود مدرسه . پذیرایی خوبی صورت گرفت . و دورهمی های خوشی بود. غیر از ستاد ، اعضای انجمن و هزینه ای که از دانش آموزان جمع آوری شده بود و مدیر بمون کارت هدیه دادن. یه کم هم بزن بکوب . که البته من تو مدرسه مرضیه هیچ تکونی نخوردم چون زودتر اومدم خونه . ولی تو مدرسه مدیر خنثی ، نشسته بودم به تماشا که مدیر با خنده گفت عه چرا پا نمیشی خوب اونور خودتون تکون میدید ، منظورش مدرسه مرضیه بود . که فکر کنم اخبار اردو بش رسیده بود . ما نیروهای مشترک زیاد داریم ناگفته نماند . گفتم ای خدااااا حالا من اونور یه تکون دادم ، اینجا هم باید یه تکون بدم ‌. حالا شاید اونجا حالم خوب بود ولی اینجا کمردرد داشته باشم . دیگه بلند شدم اونجا هم خودمو تکوندم  با اینکه درونا شاد و سرحال نبودم . و میبینم دبیر هفتمی ها پیش مدیر خنثی خیلی حرکاتی میکنه خودش رو پررنگ کنه برای همین من هم مقایسه میشم توسط مدیر. 


یه کیف اداری خوشکل خریدم برای زیور برای تشکر ازش بابت این یه سالی که همه جوره کنارم بود . به زور هدیه رو قبول کرد . و گفت موسس خیلی از کارت راضیه و حتی به مدیر خنثی گفته باید خانم ساره سال بعد هم باشه . 


طراحی تو مرحله چشم هستیم و خب دو هفته ست من کار نکردم و کلی طرح عقب افتاده دارم . به استاد گفتم  انصراف میدم تا حالم دوباره برا طراحی اوکی بشه . بعد از ادمین پرسیدم چقدر از جلسات چشم مونده گفت فقط یه جلسه ، باز نظرم عوض شد چون مرحله بعدی احتمالا آموزش لب هست و کارش خیلی سبک تر از چشمِ . 

این فعالیت های عقب افتاده رو هم اگه بتونم حتی چندتاش اوکی کنم هم خوبه،  اگرم نه استاد کاری به این موضوع نداره واقعا . شاید اگه حضوری بودیم با تعریفی که ازش شنیدم بعید میدونم اینقدر آسون گیری می‌کرد. حالا من تصمیم گرفتم تکلیف آخرین جلسه رو انجام بدم هرچند هنوز واقعا دلی ، دستم به کار نمیره . انگار به حد اشباع رسیدم . ولی شایدم حالا که کلاسام تقریبا تمومه حتی عصرا ، بدون فشار کار کنم دوباره رو دور بیافتم . بعد هم لب که اون خیلی راحت تره . امیدوارم بتونم دوباره این موتور هنر درون خودم رو روشن کنم 




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد