دیشب جلسه هفتم رو با دکتر ست کردم ، راجب همه موضوعات این یه ماه که پیش اومده بود و اینجا نوشته بودم ، صحبت کردم . راجب استاد و تفریح هام و تغییر روحیه م ، راجب تکلیف نامه مامان . دکتر خیلی ذوق کرد و خوشحال شد . راجب استاد گفت ، خوبه ، ولی باید همینطور که بودی ادامه بدی و سعی کنی به موضوع دل نبندی که اگه خبری نبود ، سرخورده نشی . گفت اگه مستقیما ازت چیزی پرسید جواب بده اگه نه با همین فرمون تایید و لبخند ادامه بده . گفت ایشون شماره تورو داره و اگه بخواد حرفی بزنه خیلی کار شاقی نیس . و باید ببینیم چی میشه . شماره همدیگه رو بخاطر حضور تو گروه قلم چی و مشورت کاری داریم . و یکی دو بار پیام تبریک عید داشتیم فقط .
راجب تکلیف مامان هم از حس و حالم پرسید و من گفتم اگرم مامانم نقصی میذاره من درصد بالایی ش رو میتونم بخاطر نوع شرایط زندگی مامان ، درک کنم. چون اون هم یه جور قربانی بوده و شاید رشد نکرده که بخواد الان چیزی باشه که من انتظار دارم .
و به عنوان تکلیف قرار شد نامه از مامان به خودم بنویسم. راستش هیچ ذهنیتی ندارم فعلا . چون بالاخره بین مادر و دختر همیشه تعامل زیاده ، حتی اگه با اختلاف نظر همراه باشه و حرف نگفته ای نمیمونه زیاد . واقعا نمیدونم مامان قراره چی بنویسه برام .
موضوعات ریز ریز و سوال هایی داشتم که پرسیدم و خلاصه وار مشورت گرفتم .
برای این هفته کلی تمرین طراحی دارم . خدا کنه برسم همه رو عالی انجام بدم .
راستی یه پیشنهاد دارم از یه دوست که میخواد هنرجو من بشه . قراره از اردیبهشت هزینه پرداخت کنه و من مجازی طراحی آموزشش بدم .
یه پیشنهاد کلاس خصوصی زبان هم دارم .
امیدوارم دوتاش اوکی بشه . واقعا هزینه هام بالا رفته . حداقل کمی ذهنم از بعضی هاش سبک میشه . مخصوصا اون کلاس خصوصی.
یه ایده هنری برای دلم دارم که به موقعش ازش مینویسم . یه کاری که چند ساله دوس داشتم انجام بدم و هی عقب انداختم . فکر کنم وقتش رسید .
خیلی خوبه که جلسات مشاوره رو میری
ممنونم آره دیگه باید ادامه بدم