و همه محدودیت های بهداشتی که این روزها ، فرسنگ ها فاصله ها بیشتر و بیشتر کرده اند .
و من ذهنم درگیر مادری میشود که این روزها حسرت بوسیدن و بغل کردن بچه اش را دارد . و همسرانی که در لانه عشق شان ،این روزها، بوسه ها به بند کشیده شده و آغوش ها از درد دوری ضجه میزنند .
و ما نسلی هستیم که حتی بوسه هایمان تحریم شد . نسلی که از هر دردی ، جدیدترین ش را و شگفت انگیزترین ش را دید .
ولی خداییش اگه من الان مثلا تو دوره نامزدی بودم ، هیچ مرزی مانع از عشق بازی هام نمیشد. همه مرزها را کنار میزدم و عشق رو زندگی میکردم . چون معلوم نبود بعدش چی بر من تحریم بشه . تو روز و روزگاری هستیم که حتی نفس ها هم تحریم میشن به حکم زور .
نه تنها در دوره نامزدی که تو هیچ دوره ای این مدل آغوشها که مثال زدی را نمیشه تحریم کرد


من هنوزم عزیزام را در آغوش میگیرم و میبوسم
از راه که میرسم خونه یه راست میرم تو حمام
بعدشم میام همه را میبوسم
آفرین پس اول ضدعفونی میکنی ای ول .
والا بخدا راست میگم من اگه بچه داشتم یا عشق ، نمیتونستم خودمو نگه دارم که بوسش نکنم .