بچهها خیلی دلم عاشقی میخواد . حتی اگه ازدواج توش نباشه .
دلم حضور یه مرد تو قلبم رو میخواد . یکی که پیام هاش ، دیدنش دلم رو بلرزونه.
یکی که برای دیدنش لحظه شماری کنم .
دلم شیطنت های دخترونه و عاشقونه میخواد .
یه حسی دارم که توصیفش سخته .
من اینجا از همه حس های وجودم مینویسم که درون منم بفهمید چه خبر میشه .
نمیدونم چرا پرنده دلم بال بال میزنه و دلش پرواز میخواد.
حالا هرچی که باشه اما باید ازش حرف بزنم تا سبک بشه .
حسش مثل عاشقی های خام و شیرین نوجوونی و جوونیه.
اصلا دلم آروم نشد . حس میکنم اعماق قلبم خیلی تشنه ست به این راحتی آروم نمیشه .
الان میام خونه ت
بهش ۲۰ بده :)))))))))))
ایشون میان سرکلاس من کار یاد بگیرن که اگه قبول شدن درآینده همکار بشیم ریحانه جون
بلههههههه. خودم فهمیدم یه چیزی قلقلکت داده

مطمین باش تو هم اونو قلقلکت دادی. حالا بازم شیطنت کن. حال میده :))
نه اشتباه فکر کردی . اصلا اون مورد نیس . یه آقایی میاد سر کلاسم آبزرو میدونم خیلی ازم کوچیکتره. اما جوون و چشم سبز و جذابه. فقط همینجوری دلم خواست کوچکتر بودم و فرصت های بهتری میداشتم
اره اولین باره
ممنون
خواهش میکنم
خب چرا معطلید؟!
مشکل چیه؟
الان که خیلی راحتتر شده این قضایا
بی خیال بابا. منم همیشه قسمت احساس زندگیم لنگ میزد ناجور. ناجوووور ها. از بچگی... ولش کن. بیا تو خیال خودمون خوش باشیم.
هر از گاهی هم یه شیطنت هایی حال میده. خوش تیپی و شیک حرف زدن خیلی تاثیر داره. بله :))))
ای جانم ریحانه جان .
چشمون سیا ریحان و ریحان
در یاد من ریحان و ریحان
بله حتما یه جایی که راه بده در حد توان لذت میبریم. یه چیزی رو نشد تو پست بنویسم . حس میکنم عامل قلقلک احساسم اون بوده .
به به. چه حس های قشنگی. ایشاللهههه که زودی نصیبت شه.
ببین تو وبلاگ گیس گلابتون رو دیدی؟ یه کتاب داره به اسم ازدواج مثل اب خوردن اسان است. من ندیدم و نخوندم. ولی اگه ارزون باشه شاید ارزش خرید داشته باشه. برا ازدواج نمیگم که بگی کلی مشکل هست. تا اونجا که فهمیدم تو کتاب یاد میده چطور روابط اجتماعی را بالا ببری و جذاب باشی. بعد وبسایت چی نپوشیم رو هم نگاه کن. یاد میده چطور خوش تیپ باشیم. دیکه ادم میخواد وارد یه رابطه باشه باید از همه لحاظ جذاب باشه دیگه
من هم اون کتاب رو دارم و هم سالهاست عضو چی نپوشیم هستم . همه کارایی که کتاب گفته بود در حد توانم انجام دادم اما آخرش به نظرم اومد مسخره ست . هنوز اون کتاب رو هم دارم . متاسفانه موانع زیاده برای ایجاد ارتباط بین من و یه فرد دیگه .
این حس هایی که نوشتم رو خیلی دوس دارم. یادم میندازه که هنوز زنده م . ولی از یه طرف آزارم میدن چون میبینم قابل دسترس نیستن