خونه تکونی تموم شد.
دیروز با خواهرم رفتیم بازار برای بچه ش خرید کرد . چه ذوق و شوقی دارن این بچهها. .. البته منم دارم هنوز .
امروز هم جلسه آخر ترم سه طراحی رو رفتم تا دیگه بعد عید ادامه ش بدم . از امروز دیگه کلاس نمیرم .
صبح که از کلاس برگشتم نشستم پای چرخ و چند تا کوتاهی شلوار برا خودم انجام دادم . اگه فردا کار دیگه ای پیش نیاد میخوام دست به کار شیرینی نخودچی و بهشتی بشم . فقط هم شاید برسم همین دو نمونه رو درست کنم . آخه شاید بریم اهواز . داداشم میگه میخوام کفش بخرم تو هم بیا شاید کفش گیرت بیاد . البته من دیسک کردم و کفش رو اینترنتی مدل مورد نظرم رو سفارش دادم خدا کنه تجربه خوبی باشه برام .
ته مونده سالتون رو دریابید. حال غریبی که در اوج هیجانات یه دفعه بعد از لحظه شورانگیز سال تحویل ، مثل یه موج فرو میشینه. البته برای من اینطور بوده . حس بالا اومدن هیجان های زندگی و فروکش کردن اونها با هم برام پیش میاد .
برنامه دارم غیر از مهمان داری کلیییی طراحی انجام بدم .
خوش باشید. بازم میام زود زود زود.
سلام.من خیلی دوست دارم اهواز رو ببینم از نزدیک.بوشهر و بندر عباس رو رفتیم.مردم جنوب خیلی خونگرم و مهمان نوازن
عکس شیرینی ها رو هم بزار اگه تونستی
خوبی از خودته. اگه شد حتما
چقدر خوبه که هنوز کودک درونت عید را دوست داره
خیلی خوشحالم که با شادی و ذوق ب استقبال سال نو میری
برات بهترینها را آرزومندم
مرسی عزیزم همچنین