من و عروس

چند روزی هست ماما با داداش و خانمش رفتن تهران . صبح ها که من مدرسه م خواهر کوچیکه میاد یه سری کارا میکنه . دو شب اول هم هر بار یکی شون ناهار رو آماده کرده . منم میومدم خونه بقیه کارایی که هیچ کس زیر بارشون نمیره رو میکردم مثل تمیز کردن فر و شستن سرویس بهداشتی.  

عروس واقعا بام همکاری کرده و چشم بهم چشمی نکرد . حتی امروز با اینکه من خونه بودم صبح قبل رفتن سرکارش ، صبونه و چای آماده کرد و رفت . دیشب هم من هماهنگی داداش رو که بیاد دنبالم با عروس انجام دادم که خیالم راحت بود. 

حالا پیام داده وااای خواهر با یخچال چه کردی ، چقدر تمیز شده ، خدا بت سلامتی و خیر بده . 

می‌بینید قاعدتا اون نباید خیلی برای این کار ذوق کنه چون من کارای خونه خودمون رو روتین دارم میکنم. ولی همیشه ازش انرژی مثبت دریافت کردم و متقابلا منم باش همین بودم . اگه کوچکترین کاری میکنه من کلی تشکر و قدردانی میکنم ازش . آدما همه شون  یه ایرادهایی دارن اول از همه خود من . اما خوبی ها اگه پررنگ تر باشه راحت میشه از کم کاری ها رد شد بدون ناراحتی . 

بارها شده براش لباس بندازم ماشین یا از طناب جمع کنم . اونم همینه . و کارای کوچیک دیگه  تو ظرف شستن . یعنی با هم حساب کتاب راه نمیندازیم و سعی میکنیم هوای همو داشته باشیم . 

امروز من کل صبح سر پا بودم به تمیزکاری ، البته وقت نشد جارو کنم . جارو و حمام و شستن کلی لباس مونده برای فردا. و تصحیح اوراق. 


آشپزی فردا رو هم داریم . که باید امشب راجبش تصمیم بگیریم . 


میبینییید من همچنان دارم از نوشتن راجب اون موضوع کاری مدرسه در میرم .


نوشتن از چیزایی که یه دور قبلا ناراحتم کرده ، نسبت به قبل خیلی سخت تر شده . من به نوشتن از سختی ها و ناراحتی هام معروفم  . اما اخیرا حالم جور دیگه ای که عاجز نوشتن از بعضی مسائل آزاردهنده م هستم . انگار از شکنجه مجدد خودم در میرم . شاید این خوب باشه شاید هم نه . 


موندم وقت مشاوره رو کی  اوکی  کنم . ببینم میتونم یکشنبه صبح رو اوکی کنم ! حتی یا مجبور بشم از خونه تماس بگیرم اگه نشد که بیرون برم . 


احتمالا پست بعدی همون موضوع کاری باشه.

منتظر مجموعه پست های سریالی من باشید .

نظرات 3 + ارسال نظر
همساده چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 ساعت 21:16

سلام ساره جان
خدار وشکر بخاطر زن برادر نازنینت.
یه خسته نباشید دبش هم برای بدوبدوهای زندگی

سلام همساده جان خوبی عزیزم
ممنونم
سلامت باشی

شیرین ۲ شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 20:12

خدا را شکر بخاطر اینکه چنین دختر نازنینی را در خانواده دارید.
نه برای اینکه کمکت میکنه، اون به جای خودش
بلکه بخاطر اینکه با صمیمیت حریم داری، داره فضای خونه رو تلطیف میکنه

نه مهمونه که بگیم میخواد چند روز خودشیرینی کنه، نه نیاز به جلب توجه دارد که آدم حس کنه نقشه ای داره اجرا میکنه، و نه وارد حریم شماها میشه که حس فضولی و یار کشی ایجاد کنه

و البته که یک خواهر شوهر نازنین و صمیمی و دوست داشتنی هم داره

خدا به جفت تون شادی و تندرستی و دل خوش بده

مرسی عزیزم
حس مون بهم دو طرفه ست . تا اینجا که خیلی خوب بودیم با هم . امیدوارم تا همیشه همینطور باشه.
واقعا حضورش جای شکر داره

فاضله پنج‌شنبه 30 فروردین 1403 ساعت 18:56 http://1000-va2harf.blogsky.com

عزیزم سعی کن از حال خوبن بیشتر بنویسی

چشم عزیزم سعی میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد