دیروز داداش و عروس خواستن برن بازار برای خرید یه رگال که تو اون اتاق کذایی من بذاریم که بشه مرتب ترش کرد ، درحال حاضر بیشتر وسایل دم دستی عروس تو همون اتاقه . عروس گفت بیا بامون یه دوری بزن ، گفتم نه شما برید تنها باشید ، راستش دوس ندارم کسی رو با حضورم معذب کنم ، گفت این چه حرفیه مگه میخوایم چکار کنیم بپوش بریم . منم پوشیدم. یه مغازه که مثلا اصل مکان رگال بود رفتیم و نتیجه نگرفتیم برای خرید .
بوی کباب به دماغ مون رسید ، گفتن پایه اید بریم جگرکی ، رفتیم سمت ورودی شهر که کباب و جگرکی خیلی خوبیه . روی تخت ها تو محوطه آزاد نشستیم ، تا سفارش مون آماده شد و جاتون سبز خیلی چسبید . بعدم برگشتیم خونه .
عروس خیلی اصرار داره بریم اصفهان، اما بازم بخاطر شرایط ناجور خواهرم و مشکلات برادرم ، برنامه کنسل شد . خواهرم گفت تو برو باشون ، گفت حتی اگه ازت عذرخواهی کنم نمیری ، گفتم نه نمیرم .
امروز عروس و داداش رفتن سمت هندیجان برای دید و بازدید خانواده پدری عروس.
منم تو خونه میرم میام ، چندتا از طراحی هام مونده هنوز .
کمر و پاهام همچنان درد میکنن اما خب خیلی کمتر .
کار خاص و مفیدی نکردم . میدونم چشم به هم بزنم باز باید ۶ صبح بیدار شم و همش کار و کار . اما الان کار لذت بخشی انجام ندادم برای رفرش کردن خودم .
سلام و درود.انشاالله همیشه سلامت باشید و در حال زدن جگر جات بر بدن
نوش جانتان
مرسی میم جان ، شما هم تو حال و دل خوش باشید
ساره جان
خوبیش اینه تا چشم به هم بذاری تعطیلات تابستانی پیش میاد. یعنی کلا عمر همینه
توی دیجی کالا رگال هایی دیده بودم ترکیب فرفورژه و ام دی اف، یک نگاه بنداز، شاید بتونی بخریش یا ایده بگیری برای سفارش دادن
ضمنا همیشه تعطیلات برای شاغلین مثل باد میگذره و اصولا ده درصد برنامه ها اجرایی نمیشه. دیگه الان بعد از ۲۵ سال کار ، فهمیدم بهترین کار ولو شدن و هیچ کاری نکردنه
شیرین جان میدونی خیلی برام عزیزی؟
![](//www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
رگال رو از یه پلاسکو یه مدل ساده خریدیم فعلا اصلا نشد که دیجی رو چک کنم . ولی چک میکنم دل خودمو آب کنم
تعطیلات رو واقعا درست گفتی ، اصلا انگار فقط میخوای ول معطل سر کنی
خدارو شکر که با عروس خوبی
ببین خواهرت میدونه ها داره باهات چه میکنه
ممنونم عزیزم
چی بگم والا . خدا میدونه
خوش بگذره
مرسی فاضله جان