گفتم دیروز خیلی خسته بودم ، شب هم داداشا تو اومدن و شام دادم شده بود ۱۱ شب و من تا اونا بیان تو حالت چرت بودم . دیگه دیدم ارزش نداره برای یه ساعت با این حال بشینم پای کار ، ممکنه خراب کاری کنم چون خسته م
هرشب که آقا اینا نبودن میتونستم تا یک شب بشینم اما از دیشب و به بعد نمیشه . چون صبح آمار درمیاره که چه خبر بوده تا ۱ شب چراغ روشن و شما بیدار بودید .
خلاصه یه شب بدون کار گذشت ولی ناراحت نبودم چون نباید وقتی جون ندارم اونقدر به خودم فشار بیارم ، خدا رو شکر هم زمان دارم .
دیگه جون نداشتم و جا انداختم و گوشی خاموش کردم و خوابیدم . صبح هم یه رب به ۸ بیدار شدم هنوزم خسته بودم . دیگه کارای صبح کردم ناهار هم با من نبود امروز ، نشستم پای کار .
خوب کردی استراحت کردی.


داغون بودم
مرسی