نمیدونید اینجا چقدر هوا گرم شده ... همون بهتر که هیچ وقت ندونید ...
خونه رو جارو و گردگیری کردم . رفتم خرید ... هر دو دستم پر کیسه های خرید بود ، بیچاره دستم یا بهتر بگم دستام. هوا جهنم و ماسک هم جلوی نفس آدم رو میگیره و حس میکنی دیگه قلبت نمیزنه. بعد هم پروسه شست و شور ...
حتی پزشک داروخانه میگفت این چه زندگی ... این زندگی نیس مردگیه. .
همه رو عصبی میبینی و همه رو خیس عرق و شاکی . هیچ کس حال خوبی نداره انگار .
گرما هم واقعا قوز بالا قوز . 50 درجه حرارت و 90 درجه شرجی . کشورای دیگه 30 درجه فوتی دادن. ما خوزستانی ها از همه جا برامون میباره. از هوای جهنمی ، حتی آب لوله آتیشه. یعنی میرم حمام دوش خنک بگیرم اصلا بدنم ذره ای خنک نمیشه .
هوا خاک و زمین تشنه و مردم تشنه .. نمیدونم واقعا چطور میشه اسمش رو گذاشت زندگی .
دیشب خواب دختربچه م رو دیدم . چقدر شیرین بود این دختر . تمام وقت قربون صدقه ش میرفتم . البته از بابا خبری نبود
میخواستم دخترم رو بخورم بسکه شیرین بود . جیگر بود . عشق بود . یه تکه از وجود خودم بود . جونم بود .. فکر کنید من در این حد عاشق داشتن یه دخترم . رویای دیشب شیرین بود .
خیر باشه تعبیر خوابت. امسال من احساس میکنم نسبت به پارسال خنک ترِ .چون همیشه تیر تهران گرمتر از مردادشِ ولی نسبت به پارسال دما پایین تر بود البته قسمت ماسکش واقعا همینطور عذاب آورِ من ماسک که میزنم بیرون برم چند ساعت بعد درد قفسه سینه دارم . خوزستان غریب
اصلا به تعبیر خواب فکر نکردم . الان که کامنت خوندم به فکر رفتم . گاهی بعضی خوابها درعین قشنگی معنی و تعبیر خوبی ندارن .
خوزستان خیلی گرمه خییلی. هرسال بدتر از پارسال . البته ما هم توانایی مون هی کمتر و کمتر میشه تحمل مون هم کم میشه