درس قرنطینه

امروز زنگ زدم به چندتا دارالترجمه تو اهواز،  درخواست کار کردم . یکی گفت ما خودمون هم بیکاریم او چند تا هم شماره گرفتن و شماره موبایل دادن که سیو کنیم برای زمانی که کار داشتند. 

خیلی دارم تقلا میکنم از تو خونه یه منبع درآمدی ایجاد کنم . و دوستان هم محبت دارن و حالا هرکس بتونه یه پیشنهاد میده یا کار معرفی میکنه . البته هنوز عملا کاری نکردم غیر یه کار کوچولو که تیلو بم معرفی کرد.  و از اونجا که کلاس طراحی م داره مجازی برگزار میشه و من مجبورم برگردم سراغ پس اندازم،  حس میکنم تو مرحله درجا زدن قرار گرفتم و از جیب خرج کردن یعنی به ته جیب رسیدن و تو گل موندن.  البته امیدوارم کار بیاد و اینجوری نشه . این دوره سخت قرنطینه رو میتونم دوره پیش بازنشستگی خودم فرض کنم و برای زمانی که واقعا به هر دلیل دیگری خونه نشین شدم ، دستم بیاد باید چطور خودمو جمع و جور کنم و از حالا شاید بتونم یه منبع درآمد دورکاری،  جور کنم .

تو ماهشهر دارالترجمه نداریم و من چند سال پیش ، پرس و جو و مشاوره گرفتم که یکی راه بندازم،  اما از آنجاکه من حامی و پشتیبان ندارم ، مثل اون پدرایی که خونه برا دختراشون میگیرن و اونایی که امکانات شغلی برا بچه‌هاشون فراهم میکنن ... و دوندگی اداری ش بدون پشتوانه مالی ، تو همون اول راه متوقف شد.  اجاره یه مغازه،  عوارض و مالیات و بقیه هزینه ها ، چیزی نبود که درحد توان من باشه .

من الان دارم روزایی رو زندگی میکنم که ازشون ترس داشتم . اما کرونا و قرنطینه باعث شده که باشون مواجه بشم و فکر و تلاش کنم که چه کاری تو خونه میتونم بکنم .

قراره  به چند تا دارالترجمه تو شهرهای دیگه هم زنگ بزنم . امیدوارم فرجی بشه . 15 سال کارم هرچی که بی مزایا بود ، ولی دیگه حداقل دغدغه کار و درآمد نداشتم و کنار تلاش بیشتر به شغلم قانع و راضی بودم ، اما حالا علاوه بر همه مشکلات و دغدغه های زندگی م ، باید فکر کار و درآوردن پول هم باشم . امیدوارم که اینطوری نمونه. 

شوک مجدد به وبلاگم

صبح پیام دوستی رو دیدم که گفت وبلاگت چرا پوکیده.  برق از سرم پرید . اومدم دیدم راستی هیچ ازش بالا نمیاد و نوشته ها همه پریده . برای اول صبح ضد حال خیلی اساسی بود . گفتم وای چه کنم خونه م رفت تو هوا .

خیلی ناراحت شدم. 

چند بار اومدم و رفتم . بعد گفتم بذار یه چیزی بنویسم ببینم چی میشه ، دیدم ثبت شد و وبلاگ بالا اومد . حالا گفتم پست بنویسم باز مطمئن بشم .

کسی میدونه چطور میتونم وبلاگم ذخیره کنم یه چیزی میگن ازش .... بگیرم . کلمه ش یادم رفته .


اگه یه روزی این وبلاگ بپره ، محال دیگه بنویسم . و یه چیز دیگه اگه تا یه ماه کامل ، بدون اطلاع قبلی خودم ، دیگه اینجا چیزی ننوشتم و به هیچ وبلاگی سر نزدم ، اینو بدونید که مردم.  اینو گفتم چون خیلی از وبلاگ ها یه دفعه خاموش شدن و نشد از صاحب شون خبری بگیرم. 

عشق از شما

باید همون قدر که گله میکنم از زندگی ، که خود خدا شاهده،  تو یکیش هم اغراق نکردم و همه چیز عین واقعیت و شاید خیلی بدتر،  به همون اندازه هم شاکر باشم از تمام دوستانی که اینجا دارم و بعضی هاشون حقیقی شدن و تا همیشه تو دل من موندگار میمونن هرچی که پیش بیاد .

از اینکه با تمام وجود سعی میکنید کمکی کنید حتی اگه شده با یه جمله ساده ، یا یه راه حل کوچیک.  و دوستانی که حتی به من پیشنهاد کمک مالی کردن و من زبونم قاصر از تشکر و جانم کم برای جبران .

اونقدر ذهنش درگیر مشکل من میشه که میره اینترنت رو بالا پایین میکنه که راهی پیدا کنه من بتونم هوای پنکه م رو خنک کنم . ممنون از تو ریحانه . ویدیوش ارسال کردم برای شوهر خواهرم که تو اولین فرصت برام درستش کنه . من هویه ندارم و اون کارش خیلی تمیز .

و اون چند تا دوستی که تو این مدت کرونا و خونه نشینی من و نبود درآمد،  اومدن و بهم پول پیشنهاد کردن و من بسیار ممنونم . کارایی که شما میکنید خیلی با ارزش هستن و من اینو با همه وجودم لمس میکنم که چقدر شما خوبید .

محبت و عشق تو این وبلاگ از شهریور سال 96 که من نقاشی رو شروع کردم،  با مینا شروع شد.  و من هییییچ وقت تو زندگی م اینو فراموش نمیکنم و بعد این وبلاگ برای من شد یه خونه . که توش کلی دوست عزیز دارم که همه جوره میتونم روشون حساب کنم . و تا جایی محبت رو میپذیرم که بتونم به حداقل هم که شده پاسخگوی اون باشم .

شاید اگه کسی از اینجا گذر کنه ، فکر کنه که من سوءاستفاده  میکنم ، و یا هر چیزی ... اما من ارزش محبت رو میدونم و عزت نفس هم دارم . و محبت هیچ کس رو هم در حد توانم بی پاسخ نمیذارم. 

ولی شاید باور این همه محبت شما حتی برای خودم هم خیلی آسون نباشه . اما واقعیت داره که تو این دنیا هنوز کسانی هستند که دلشون بزرگ   . حتی آقا محسن هم به من پیشنهاد محبت آمیز کرد . و ضحی و صوفی و تیلو و ریحانه و ترانه و .. .

و من چشمام با هر کامنت پر اشک میشه و به خودم نهیب میزنم که چرا طوری مینویسی که باعث ناراحتی خواننده ها میشی . ولی اگه ننویسم میپوکم. 

از خدا میخوام (  به اضافه هرچه تا حالا خواستم و هنوز نداده )  اگه دعام برای خودم نگرفته برای شما بگیره ، که هیچ وقت تو زندگی تون درمونده نشید .

من معنی درموندگی رو خووووب میفهمم.  و دارم هر روز باش میجنگم و هر روز یه زخم بر دلم و تنم و روحم میشینه. 

ولی به خداییش قسم که اگه شما نبودید من داغون تر از این بودم که هستم . منو تنها نذارید که نبودن تون منو خورد میکنه و روز به روز درونم رو خالی . و دلتنگ میشم و نمیتونم حرفی از دلتنگی م بزنم . به بودن تون و همراهی معنوی تون احتیاج دارم . امیدوارم همیشه با من بمونید و ترکم نکنید .

شما این سالها به من قدرت دادید و تونستم راه هایی رو برم که ازشون میترسیدم .


خسته شدم از قرنطینه،  کی تموم میشه . تو خونه خیلی داره بم سخت میگذره.  الانم که روزه م تحمل و توانم کمتر شده .

آقا صبح تا شب فقط آزار میرسونه.  خواب باشه،  خواب براش خوبه برا بقیه نه ، بیدار باشه از صداش آرامش نداریم.  با صدای بلند حرف میزنه ، ذکر میگه . حالم به هم میخوره از این همه جانماز آب کشیدن . یه زبون توهین میکنه یه زبون ذکر میگه . کولر روشن کنیم میگه سرد ، شده قوز بالا قوز سرمای بچه‌ها.  پنکه میزنیم هی خاموشش میکنه . حالم بهم میخوره از دینی که اون داره . که نماز ظهر ساعت 4 بخونه ولی گیر بده به بقیه که چرا نماز سروقت نمیخونید یا چرا روزه نمیگیرید.  سر نماز لیوان چای ش به دست . هم نماز میخونه هم چای میخوره . یعنی از هفت دولت آزاد .

هر روز از گرما دارم خیلی اذیت میشم . تحمل میکنم تحمل میکنم و بعد صدام درمیاد . که مگه شما رباتید،  چرا یکی نیس کولر روشن کنه یا بگه به این آقا ، چرا پنکه رو دیگه خاموش میکنی!

یعنی فقط وقتی سرم تو طراحی کمی حواسم از دور و برم پرت میشه ولی بقیه تایم عذاب میکشم . منم که فقط صبح که در اتاق بخاطر خواهرم بسته میمونه میتونم سنگر بگیرم و کار کنم و البته کلی گرما بکشم .

چرا من نمیمیرم.  چرا سکته نمیکنم .

کی این قرنطینه تموم میشه.

به دنیا اومدن من بزرگ ترین ظلم خدا بود .

حالم رو هیچ کس نمیتونه بفهمه.

دارم با تمام سلول هام درد میکشم و عذاب میبینم. 

کاش دردم درد سرطان بود ، خوشحال میشدم که تا آخر عمرم چیزی نمونده. 

یه پکیج نقاشی خریده بودم و قبلا بتون گفته بودم که یه مدت مشغول دیدن ویدیوها بودم . حالا میخوام بفروشمش.  هرکس خواست یه جوری خصوصی به من پیام بده . تخفیف ویژه هم داره چون خودم گرون خریدمش،  تخفیف بیشتری هم میدم. 

تو دیوار آگهی ش تایید نشد چون باید فیلم یا تصویری میذاشتم که تولیدکننده معلوم بشه . برای همین باز اینجا از شما خواستم،  شاید کسی رو سراغ داشته باشید. 

این پکیج شامل 24 عدد دی وی دی هست که نقاشی رو از ابتدائی ترین مرحله آموزش میده به حرفه ای.  شامل طراحی ساده ، سیاه قلم و مداد رنگی هست . توضیح کامل میده و واقعا مفید بود برای من . اما حالا تو این وضعیت بیکاری،  اگه فروش بره پولش به دردم میخوره . جای زیادی هم تو کمدم ، خالی میشه .

حتی تو فکر فروش جعبه مداد رنگی 60 تایی م هستم که با چه عشقی خریدمش و حتی ازش استفاده نکردم . برای اون موقع ، هم پرداخت پولش برای من راحت نبود . ولی هنوز با خودم کنار نیومدم. 

خیلی خوب میشه آدم بتونه بارش رو سبک کنه . که بعد رفتنش نگن فلان فلان شده ، چقدر ات آشغال داره .

مقداری هم جهیزیه دارم که اونا رو هم بتونم کم کم رد میکنم .