شهر ماه من

خنده م گرفته نمیدونم چی بنویسم . مربوط میشه به پست دیشب دلم خوش بوده ویرایش کردم . حالا میبینم خوشکلا منو خوندن و ردیابی کردن. 

ولی جون عزیزم اصلا مشکلی ندارم باتون.  شما خیلی برام عزیزید.  حالا میدونید قیافه م چه شکلیه . کجا زندگی میکنم و استاد نقاشی م کیه . و زیر و بم خونه و زندگی م میدونید.  حتی حیاط خونه مون اینجا عکس داره .

حالا اگه اومدید تو شهر من که اسم قشنگش حالا میدونید ،  و جایی منو دیدید حتما برام دستی تکون بدید . خونه مون کلبه درویشی.  اما دلم به وسعت خلیج فارس.  از آقا هم بترسم که ببرمتون داخل ، نگران نباشید میبرمتون بهترین رستوران شهر .

خلاصه حتما دستی تکون بدید خوشحال میشم. 


و اما موقعیت جغرافیایی شهرم . که چند شعبه از خلیج فارس به حوالی یه کیلومتری شهر ختم میشن . خور موسی که خیلی هم معروف از شاخه های اصلی خلیج فارس به شهره. 

تو شهر یه دریاچه نمک داریم که مرکز تفریحی شده   . خیلی بزرگ و جای قشنگی برای تفریح و قایق سواری هست . من خودم رو هم شاید سه یا چهار بار رفته باشم که بیشترش اردوی مدرسه بوده . 

از ماهشهر به آبادان که بخواید برید دو طرف جاده پر آب . تا حدی که انتهاش دیده نمیشه . مگر زمانی که دیگه خیلی خشکی باشه و هوا گرم تو تابستون. 

ولی با همه اینا همیشه کم آبی هست و خونه  ها همه پمپ دارن .

بعد اهواز بزرگترین شهر ماهشهره. 

یه شهر پر از صنایع و پالایشگاه و اجناس گرون قیمت نسبت به شهرهای دیگه استان . ولی خب بخاطر شرکتی بودن و تعداد بالای غیربومی ها شهر از نظر کلاس یعنی کلاس بالاست.  چون شرکت سعی میکنه امکانات رفاهی به نیروهای خودش بده . ما هم که آقا کارگر بازنشسته همون شرکت هست،  با دادن هزینه میتونیم از یه سری از امکانات مثل بیمارستان و باشگاه و فرهنگسرا و چیزای دیگه استفاده کنیم .

ولی در کل من خیلی دوسش دارم . توش بزرگ شدم و ریشه زدم .

دیدید که چقدر برنامه استادم سانسور شده بود  . ایشون راجب مشکلات آب و خاک اینجا حرف زده بودن اونا هم سانسور کردن . خب شایدم چون برنامه یه برنامه تفریحی هست نباید سیاست های دیگه قاطیش بشه و سانسور کردن . به نظر من تا حدی عادیه.

  ولی فلسطینی میتونه بیاد راحت رو سن ایرانی ها از دردش بگه . اینم جالب بود .

دیگه سوالی دارید جووووون ساره من درخدمتم. 

فکر نکنم سوالی مونده باشه .

دوستون دارم زیاد زیاد .

نظرات 5 + ارسال نظر
پالیز یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 21:23

دیر رسیدم.عیب نداره انشالا سری بعد عزیزم

عزیزمی

پالیز یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 15:00

منِ خاموش و گه گاهی روشن روم نمیشه بگم رمز بده ببینمت زیبا
حالِ دلت خوب باشه همیشه عزیزِ مهربون

ممنونم پالیز جان . خوشحالم که هستی . عکس حذف شده اگه همون موقع میگفتی رمز میدادم . وبلاگ یا ایمیل داری؟

رها شنبه 17 فروردین 1398 ساعت 12:51

سلام. امیدوارم که امسال سال بهتری برات بأشه
و به همه ارزوهای قشنگت برسی

سلام عزیزم ممنون همچنین شما

ریحانه جمعه 16 فروردین 1398 ساعت 00:29

من ندیدم ولی تقریبا فهمیدم چی شد :)) به به. دم دریایی. اقا از تو فیس بوک برو زهرا فخرایی رو فالو کن. اون تو بندر دیر زندگی میکنه. کنار اب دوجرخه سواری میکنه و عشق و صفا.

عاشق شهرت شدم. تاحالا نیومدم اون طرفا. ولی واجب شد بیام

بیا عزیزم خودم درخدمتم

محسن از دنیای دوست داشتنی پنج‌شنبه 15 فروردین 1398 ساعت 23:00

من وبلاگ نویسی رو با وبلاگ سیاسی شروع کردم. انتخابات ۸۸ وبلاگ مینوشتم فحش رژیم میدادم.چند بار هم فیلتر شد هی عوض کردم رفتم جای دیگه فحش میدادم!شانس اوردم نگرفتنم. یه مدت که گذشت ول شد. یه مدت که میگم قشنگ ۱ سال بیشتر بودا. بعد رو همی حساب، طبق اموزشهایی که تو ستاد خرابکاری سایبری عربستان سعودی میدادن و دستورالعمل صادره از موساد،حواسمون بود لو ندیم کجاییم.:)))
من همون دیشب رفتم تو گوگل مپ شهرتونو از بالا دیدم. :)

وای خطرناک شدی هاااااااا. تروخدا هوای منو داشته باش .
شخصیت مرموز و پیچیده ای داری میدونستی؟ هربار حس میکنم شناختمت بعدش میفهمم نه اشتباه کردم.
بهرحال سالم و شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد