خدا هیچ کس رو به حال من گرفتار نکنه .
خیلی بد حس کنی یه جایی گیر کردی . و هرچی دست و پا میزنی بیشتر فرو میری .
دیگه بیشتر نمیگم که چقدر حالم بد بوده .
دیروز به خونه تکونی گذشت و عمده کار سنگین رو من افتاد .
باورتون میشه حمام نرفتم و یه هفته ست حتی موهام شونه نکردم .
دیشب صدای استاد مجازی دراومد که خانم فلانی اصلا نظم جلسات تون رعایت نمیکنید و نسبت به کسانی که همزمان با شما ثبت نام کردن خیلی عقب هستید . گفتم مریض بودم و گرفتار . و گفت درک میکنه اما اگه تا قبل عید جلساتم رد نکنم همه شون میسوزن. منم به ناچار گفتم باشه فردا صبح جلسه بذارید . مونده بودم این روح سرگردون و حال پریشون رو چطور رام کنم و بنشونم پای کار طراحی . اما چاره ای نبود . صبح نشستم و جون کندم و کار کردم تا ساعتی که با استاد هماهنگ کرده بودم و تونستم تا حدی رضایتش جلب کنم . حالا باید بقیه رو مدیریت کنم . حتی صدای خواهر برادرم دراومده که چرا نمیری بیرون . چرا خرید عید نمیکنی . چرا منزوی شدی .
ولی همین کلاس اجباری حالم رو خیلی بهتر کرد و کمی از لاک خودم دراومدم.
آزمایش و معاینات بردم دکتر و خدا را شکر هیچ مشکلی نبود فقط برای تنظیم هورمون ها باید قرص مصرف کنم .
کلاسای آموزشگاه کم کم دارن تموم میشن . غیر دو تاش که تا بعد عید تموم میشن .
فردا هم کلی کار دارم نمیدونم کدوم رو انجام بدم .
ممنون از بودن تون .
دیدی دلت پاکه؟ دیدی دعاهات گیراست؟ مرسی



ایشالله همیشه پر از خبر خوش باشی. ایشالله زودتر سرماخوردگی ول کنه و بره
وای عزیزم یعنی کارت راه افتاد واقعا؟
ممنونم ازت
سلام عزیزدلم
چقدر خوشحالم که آزمایشاتت خوب بوده و خدا را شکر نگرانی هات برطرف شد
ساره جان حداقل خودت به خودت سخت نگیر
حداقل خودت با خودت مهربان باش
اینهمه کار نکن
خونه تکونی را کم کن و مطمئن باش هیچ اتفاقی نمیفته
بیشتر به دل مهربونت برس
امیدوارم روزهای خوب در انتظارت باشن
روزهای متفاوت
سلام عزیزم خوبی. چشم عزیزم سعی میکنم .
ممنون امیدوارم برای تو هم بهترین ها پیش بیاد
خداقوت به گلنوشت عشق من دربلاگ اسکای سربزنید