اونقدر صبح بی حال بودم و بی جون ، اما بلند شدم کارام کردم و با تاخیر از خونه دراومدم رفتم یوگا . بعد هم برگشتم و بعد ناهار به حدی سرفه کردم که گلاب به روتون ....  آبریزشم شدید شده . سرفه های بدی میکنم . گلوم خشک و سوز میده . مامانم برام آب جوش و آبلیمو درست کرد آورد خوردم و از بد حالی خوابم نمیبرد.  تا آخرش یه نیم ساعتی خوابم برد و دیرتر از هر روز بلند شدم دیدم ساعت بیداری م گذشته و باید تند آماده بشم برم سرکار.  بی حال رفتم و خودم رو سر کلاس جور و سازگار کردم. 

سیستم ایمنی بدنم ضعیف شده . هرسال همینطوره من بیشتر از بقیه مریض میشم و سرما میخورم . آخه استراحت هم نمیکنم . حتی تو مریضی هم کارام میکنم .

امشب ساعات بیداری قطره کمتره خدا را شکر و باید فقط ساعت 12 شب و 4 صبح بیدار بشم .

فردا هم که صبح خونه م بازم کلی کار دارم . خدا کنه حالم خوب بشه زودتر .

نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان جمعه 12 بهمن 1397 ساعت 16:11

انشاله زودی خودتو ومامانت خوب بشین مریض داری از مریضی بدتره

ممنونم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد