دلم خواست پست رنگی بنویسم . شاید قبلا متوجه تغییر رنگ فونت نبودم . دوس دارم بنویسم اما موضوع خاصی ندارم . خواهرم مامان شیرینک اومدن خونه مون . دیگه رسیده بودم به ته دلتنگی . همینجوری که میومدم گفتم تو دلم کاش الان اومده بودن . وقتی رسیدم دم در خونه ، خواهرم رو تو حیاط دیدم و باورم نمیشد . خیلی ذوق کردم . برام یه نقاشی خیلی خوشکل کشید . انگار استعدادش ارثی از من برده . در حد سنش ، کارش عالیه .
درمورد قطره های مامانم باید بگم همونطور دارم پیش میرم . یه تعارف سطحی زده که بیدار نشو برا قطره ها . اما وقتی خودش نمیتونه بزنه . یعنی نمیتونه وقت هر قطره و قرص رو مجزا کنه ، نمیتونم روش حساب کنم . سواد هم نداره که براش رو کاغذ بنویسم . دیگه خودم میزنم .
فکر کنم چشم تون درد گرفت از رنگ فونت نوشتاری م . ببخشید.
اصلا نقاشی و طراحی نکردم . خوبیش اینه که استاد مجازی سر تایم و جابجایی اون خیلی همکاری میکنه و جلسه م محفوظ میمونه .
شب تون بخیر . سعی میکنم تا 12 شب بیدار بمونم قطره بزنم بعد بخوابم تا دو ساعت بعدی برسه .
این روزا ذهنم نمیکشه که برای پست هام اسم انتخاب کنم .
ا
یه راهش اینه ساعت موبایل رو دو ساعت دو ساعت کوک کنی. مامان فقط با صدا ساعت بیدار میشن و ساعت رو قطع میکنن. بعدش دوباره خودش زنگ میزنه
قرص و قطره ها فرق دارن . اگه یه قطره بود میشد این کارو کنم . یه قطره 2 ساعتی یه قطره 4 ساعتی و یه قرص 8 ساعتی داره .