سرما به شهر گرم ما هم رسید . و چقددددر من خوشحالم و شاکر . شاکر بخاطر این سردی که دو سالی بود نداشتیم. شاکر بخاطر آسمون آبی صاف و آسمون ابری نمناک. شاکر برای نم نم رطوبتی که به صورتم برخورد میکنه وقتی تو کوچه در حال رفتن هستم . شاکر برای لباس گرمی که دارم که بپوشم . شاکر برای غذاهای گرم و خوشمزه مادرم . شاکر برای حال دلم .
خیلی وقت نمیکنم بیام بنویسم . یه طرح جدید با حجم کار بالا تو دستمه که سعی میکنم وقت های خالی م رو بذارم براش . چون باید سایه بزنم و با مداد خیلی طول میکشه .
هنوز کار مداد رنگی شروع نکردیم . استادم گفته شاید از هفته بعد یه طرح بمون بده .
من عاشق زمستانم و سردیش.
با تمام وجودم سعی میکنم ازش لذت ببرم و حسش کنم .
خدارو شکر که اینقدر شاکری
چقدر دلم میخواد طرحاتو ببینم
ممنونم. چندتاش تو وبلاگ هست . اینم تموم بشه میذارم خانمی
منم مثه تو عاشق پاییز و زمستونم.
این روزها بیشتر میزنم بیرون تا سرما رو با پوست و خونم حس کنم و لذت میبرم.
دلت گرم و لبت خندون باشه الهی.
زمستون و پاییز و سرما رو عشق است . ای جون
چقدر خوبه که آدَم واسه چیزای ِ کوچیک زندگیش خُدارو شُکر میکنه (:
خوش اومدید. ممنون. باید از شکر کوچیک ترین نعمات شروع کنیم که بزرگتر ها رو بهتر ببینیم
چقدر برای حال دلت خوشحالم
تو هم عین خودم همه ی فصلها را دوست داری
و این حست را خوب میشناسم
چقدر خوبه که پیگیر و علاقمند به نقاشی هستی
چقدر لذت میبرم از اینهمه ذوق و هنرت
بسیار ممنون عزیزم. قربونت