چند روز نوشت ...

از اتمام ماه رمضان تا حالا همش شلوغ پلوغ بودم و خسته .

بازم کلی مهمان اومد و رفت . کلی تو گرمای سوزناک تو حیاط سرخ کردنی داشتم .

هی دلم میخواست بیام یه چیزی بنویسم اما از فرط خستگی ذهنم یاری نمیکرد .

رژیمم که از همون روز عید شروع کردم . راستش ناهار نخوردن برام سخت میگذره . مخصوصا دو سه روز اول . یعنی چند روز اول که مهمان داشتیم من فقط یه کاسه سوپ خوردم و دیروز و امروز هم از ناهارمون درحد خیلی کم با نون یه چیزی خوردم . هم برا اینکه دیده نشم هم اینکه ته دلم خالی خالی نباشه . باید میوه و سبزیجات بخورم . ولی خب برای من امکان پذیر نیست که ریز به ریز رعایت کنم . در طول روز هم دمنوش دارم و ازین چیزا . برای صبونه م هم خرید کردم.  ارده ، شیره ، کره بادام زمینی، جو پرک ، کره محلی و این چیزا . رعایت رژیم سخته.  مخصوصا اینکه تو خونه کسایی باشن بت حرفاشون دلت خالی کنن .

بم سخت میگذره نمیدونم چرا ذهنم ناخودآگاه درگیر اینه که ناهار نخوردم . درگیر اینه که چطور سر کنم که گرسنه نشم . مثل روزه دارا منتظر وقت شامم . شام هم هرقدر گرسنه م بوده بازم سیر سیر نخوردم که بدنم واکنش معکوس نده و یه وقت چاق بشم . ولی بعد شام خیلی حس خستگی و خواب میکنم . که پرسیدم گفتن باید صبر کنم تا عادت کنه بدنم . واقعا نمیدونم چقدر دیگه بتونم ادامه بدم . امیدوارم که ادامه ش بدم . ولی از فردام خبر ندارم .

امروز تو کلاس یوگا یه حرکت زدم و کتفم گرفت . مربی م کلی ماساژم داد و اومدم خونه روغن مالی کردم اما هنوز خیلی درد دارم مخصوصا تو دراز کشیدن و نشستن از حالت درازکش. 

مدیر داخلی آموزشگاه پیشنهاد ساعت سوم روزای فرد رو هم بم داد. احتمال زیاد اونم برم . که بشم هر روز سه تا کلاس تا ساعت 8.30 .  فعلا اون کلاس روزای زوج جا افتاد و مشکلی نبود خدا را شکر.  این یکی رو هم میگیرم احتمالا.  البته سه تا کلاس پشت سر هم بدون استراحت برام خستگی هم داره . اما من آدم سختی هام و دلم میخواد از فرصت استفاده کنم و اگه هر مانعی وجود داشته باشه اون مانع خود من نباشم.  یعنی میخوام همه توانم رو تو زندگی بذارم اگه دیگران بذارن. 

نقاشی هنوز تو همون طرحم.  حالا پیش خودتون میگید چه خبره و این طرح چیه که تموم نشده . اما واقعا طرح پر کاریه. 

دیگه دیگه ...

همین دیگه .


نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 2 تیر 1397 ساعت 09:48

سلام
شنبه ت بخیر
هرکاری کردم با رمزم نتونستم پست را باز کنم
نمیدونم چرا
امیدوارم چیز خیلی سوزناکی نباشه... امیدوارم الان بهتر و آروم تر باشی
دوباره میام تست میکنم ببینم چی میشه

سلام عزیزم نه اتفاقا حالم خیلی خوبه عزیزم نگران نباش چیزی نیس

فرید جمعه 1 تیر 1397 ساعت 19:16 http://gapogoft.blog.ir

دیگه دیگه ...

همین دیگه .

موفق باشید

تیلوتیلو چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت 16:16


موفق باشی تو رژیم
خواهر من چند ماهی این رژیم را داشت
به جای وعده ناهار میوه میخورد و فقط وعده صبحانه و شام
که البته وعده شام باید تو ساعت 6 و 7 خورده میشد
خیلی راضی بود
به وزن ایده آلش هم رسیده بود
ولی من اصلا حوصله این کارها و سختی ها را ندارم

ممنونم. منم دوس ندارم اما الان برای درمان سردردم خودم به زحمت انداختم . راستش من شامم تا بیام خونه میشه 9 شب . البته هم زیاد نمیخورم. تا ببینم چی میشه

محسن از دنیای دوست داشتنی چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت 00:08

عهه شما هم میرین تو حیاط سرخ میکنین؟! چه جالبه ها بعضی کارا انگار تو تمام ایران یه شکل انجام میشه.من خونه خودم بیرون نداشت یه حیاط کوچولویی بود همه کارام تو میکردم غذاهامم همش سیلزمینی و سوسیس و ناگت و... همیشه گازو کثیییفففف :|
بعد شما تو روغن بادنجون نون میندازین سرخ کنین؟ اگه نه که حتمن امتحان کن نونو خیلی خشمزه میشه :|
رژیم خیلی کار بی خودیه. من دوس دارم هر وخت خاسم هرچی دوس داشتم بخورم.نکته جالبش اینه که خیلی وقتا دلوم نمیخاد چیزی بخورم در نتیجه لاغرم.الان باید رژیم چاقی بگیرم.یه مدت گوشیم تنظیم میکردم تا یادم نره میان وعده بخورم تا چاق شم بعد دیدم اعصاب رلایت برنامه خاص برای خوردن یا نخوردن ندارم و همه چی ول شد.

بله چون تو خونه بو میگیره و روغن به وسایل میشینه سرخ کردنی ها بیرونه. نون و روغن بادمجان هنوز امتحان نکردم . من خودمم رژیم دوس ندارم باید ببینم تا چقدر دووم میارم . عذاب آور بخوای همش تو تنظیم بری که چی بخوری چی نخوری .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد