هنرجوی کوچولوی من 3/5 ساله ست . همون دختر همکارم . جلسه اول رو پنجشنبه برگزار کردم . وقتی منو دید با دو پرید تو بغلم . قبلا چند بار تو آموزشگاه دیده بودمش و از اونجایی که بچه ها رو خیلی دوس دارم ، تونسته بودم رابطه خیلی خوبی باش برقرار کنم . البته اون موقع حتی قرار نبود هنرجوی من بشه . امروز جلسه دوم رو رفتم . مامانش نقاشی جدیدش رو نشون داد و کلی ذوق کرده بود از تغییر سبک نقاشیش. میگفت باورم نمیشه تو یه جلسه اینقدر تغییر مثبت داشته . البته امروز کمی بازیگوشی کرد . همسر همکارم نبود منم مجبور شدم حتی باش کمی قایم موشک بازی کنم که بیاد بشینه پای کار . باید براش جایزه های کوچیک هم بخرم . اون چون اولین هنرجوی من فعلا باید خیلی صبوری کنم و راه های علاقه مند سازی رو پیدا کنم .
کاش موفق بشم . کاش یه روزی بیاد که به همه چیز برسم .
وای چه کوچولو باید کلی بازی کنی باااش تا راه بیاد باهات
مطمنم تو بهترین معلم ودوست میشی براش
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
ممنونم فرشته جان. آره قلقش سخته
موفق میشی
تو با قلب مهربونت میتونی هرکاری را که بخوای به بهترین شکل ممکن انجام بدی
میبینم روزی را که یه آموزشگاه برای خودت زدی و کلی آدم هم از کنار این کار قشنگت دارن بهره میبرن
ممنونم عزیزم
کااااش
قطعا موفق می شی و به همه خواستههات می رسی خانم
مرسی عزیزم
ان شا ء الله روزای خوب شما هم میاد. موفق تر باشید
انشاءالله
بچه ها همیشه به آدم انرژی مثبت میدن ...
اون روزی رو میبینم که کلاسهای شلوغ برگزار میکنی و وقت سرخاروندن نداری
وااای چه خوب میشه اونموقع. ممنون
سرویس وبلاگدهی ملت بلاگ برای ساخت وبلاگ رایگان فارسی برای حمایت از زبان شیرین پارسی در پهنای اینترنت پا به عرصه نهاد و امید بتوان گامی هر چند کوچک برای اثر بخشی زبان پارسی در جهانیان انجام داد.
