اگه به هرکسی غیر از مینا بدهکار بودم ، هیچ وقت پارچه نمیخریدم. نه اینکه بیخیال بدهی مینا باشم نه . بلکه چون خیالم راحت بود که باش طی کردم تو حقوق بعدی بش میدم . پولی که تو دستم میاد از کلاس خصوصی یا ترجمه ، هر بار فقط در حد 50 تومن تا نهایتا 100 تومن هست . یعنی عملا ازش نمیتونم بدهی بدم و جوری دستم خالی میشه که همونم ریز ریز که جمع میکنم ، ریز ریز هم خرج میشه . اگه هربار که یه پولی میاد دستم ، براش یه خرج روزانه پیش نیاد ، شاید بتونم بدهی م رو زودتر بدم . ولی همیشه یه چیزی لازم شده ، البته که پارچه نیاز نبود ، اما به خودم یعنی یه حال خوب دادم .
هیچی.
نه اشتباه کامنت گذاشتم ببخشید.
حمله نکنید بهم و فحش بدید.
این چه حرفیه. فحش چرا . من اصلا آدم اینجور رفتارها نیستم . حمله کنم برای چی ؟
من فقط متوجه شما نشدم همین
خوب کاری کردی عزیزم
مبارکت باشه
گاهی میشه یه کوچولو هم به فکر حال دلمون باشیم
ممنونم که درکم میکنی
به قول شیرازیا: ناموسن مشغول زمهای اگه یه موقه کاری داشتی فک کردی من بتونم بکنم بهم نگیا
:|
ممنونم حاتم طایی جون شما محبت داری محسن آقا . خیلی حرفت برام ارزشمند بود خیلی
من تایپ تندزنی فارسی انجام میدم گاهی. اگه کاری بود به من میدین؟
متوجه نشدم ؟؟؟ من به شما کار بدم ؟