تنوع

آقا و مامانم ظهر ساعت 3 رفتن عیادت یه مریضی که احتمالا تا فردا عصر بیان . خواهرم رو بردم حمام بعد اون یکی خواهرم اومد و دیگه کل کاراش غیر از لباس شستن رو انجام داد . من تو این فاصله دلم خواست یه کیک بپزم . راستش مدت زیادی بود کیک نپخته بودم چون  هر فرصتی رو  برای طراحی میگذاشتم.  ولی امروز کار نیمه تمام نداشتم و دغدغه طراحی نبود و دست به کار پخت کیک شدم . کارم که تموم شد رفتم لباس ها رو شستم .

خواهرم در حد یه کار بنایی خسته شده و میگه جون ندارم و بدنم درد میکنه ، میگم خب بفهمید من این سالها چی میکشم . بازم دستش درد نکنه امروز یه رحمی به من شد . هرچند که چند بار بش گفتم همه کاراش تنها نکن ، منو صدا کن . ولی دیگه همه رو خودش انجام داد .

فکرکنم به پیشنهاد مامانم امروز کمک کرد . منظورم اینه که من هیچ وقت ازشون کاری نمیخوام . میگم هرکس انصاف داره به همون اندازه نشون میده و سعی میکنه کمکم کنه .

کمدم کمی ریخته پاش بود ، مرتبش کردم و آشپزخانه رو جم و جور کردم و شام بچه‌ها رو آماده کردم و خوردن .


صبح هم جارو و گردگیری کردم و نشستم سه تا طرح آناتومی که مدل شون رو دوس داشتم کشیدم . میخوام با استاد رفع اشکال کنم . بعد شرایط رو بررسی کنم ببینم میتونم با اکرولیک یا رنگ روغن، کارشون کنم . خیلی دلم میخواد همزمان با طراحی یه دوره آموزشی رنگ روغن یا اکرولیک و یا آبرنگ رو بگیرم اما متاسفانه هم زمان بیرون رفتنم محدوده هم پرداخت دو تا شهریه 150 تومنی واقعا برام سخته . چون واقعا حس میکنم نیاز به تنوع تو کار و زندگی م دارم .

حالا هم کار خاصی ندارم .

بچه‌ها فوتبال نگاه میکنن منم فعلا تو گوشی هستم .

باید فکر ناهار فردا هم باشم شایدم از بیرون آوردیم .


راستی فیلم دشمن زن رو نگاه کنید خیییلی قشنگ بود و خنده دار . با بازی سام درخشانی و بهاره کیان افشار و الناز حبیبی .

حتما نگاش کنید .




نظرات 3 + ارسال نظر
مریم شنبه 7 مهر 1397 ساعت 13:45

سلام عزیزم.امروز برایت پیام گذاشتم تا بخواهم برایم دعا کنی چون تو فرشته ای که صبر زیادی در برابر بداخلاقی پدرتان دارید و همچنین با این همه زجر از دو انسان کم توان به نحو احسن مراقبت میکنید پس قسم تان میدهم به حرمت صاحب این ماه برایم دعا کنید چون خیلی خیلی خسته هستم اینقدر فشار زندگی رویم زیاد هست که حد ندارد گاهی وقت ها که از ازدواج نکردنت حرف میزنی دلم میخواهد داد بزنم خوش به حالت که دردی به دردهایت اضافه نشده باز اگر ناراحتی که بچه ای نداری باز دلم میخواهد بگوید خوش به حالت که انسان دیگری به بدبخت های این جامعه اضافه نشده مثل من مثل خودت مثل بچه های من.میدانی ارزویم چیست کاش خانواده مهربانی داشتم کاش.چرا هر روز تن من باید بلرزد.چرا مگر من به درگاه خدا چه گناهی کرده ام.من هم برایت دعا میکنم ولی به نظرم توفرشته ای و دعای تو به استجابت نزدیک تر هست میدانی من نه خواهر دارم و نه خواهر و خیلی تنها هستم خیلی.ببخشید که مزاحمت شدم فرشته زحمت کش مهربان

سلام مریم عزیز واقعا شرمنده م کردی . بخدا من اون قدر که میگی خوب نیستم . فرشته نیستم . تو خوبی که منو خوب میبینی.
حتما قابل باسم دعات میکنم . الهی دلت بی غم بشه . غصه هات عین برف آب بشه .
عزیزم دعاگوت هستم . همیشه بیا با هم حرف بزنیم من درخدمتم

عابر جمعه 6 مهر 1397 ساعت 17:24

سلام خوبه که خواهرتون اومد شاید مادرتون دردو دلِ اون دفعه رو به گوش بقیه حواهر و برادرا رسونده و اینکه انشالله مرغ آمین بالای سرمون باشه اومدیم به زودی شما رفتی سر خونه زندگی خودت بعد بقیه باید چیکار کنن!!! وقتی تقریبا همه کارها رو شما میکنی؟

عابر جان فکر کنم همه یه جورایی مطمئن هستن که من دیگه رفتنی نیستم
احتمالا مامانم بش گفته چون خودش این بار نمیتونست کمک کنه بیچاره کمرش درد میکنه .
ممنون

مرجان جمعه 6 مهر 1397 ساعت 02:33 http://mah-va-man.blogfa.com

عسل عزیزم واقعا زحمتی که برا خواهرت میکشی ستودنیه ولی وطیفه تو تنها هم نیست اگه واقعا میتونی به همگی اعلام کن که خودتم حق زندگی داری حق اینکه همیشه در خدمت دیگرون نباشی باید بهت کمک کنن همه با هم نه شما تنها مگه شما گناه کردید تو اون خونه اید عزیزم که وظیفت باشه گلم

بله عزیزم کاملا درست میگی . اما دوس دارم خودشون بیان جلو و داوطلب بشن . چون بهرحال خواهر اونام هست دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد