دیشب جاتون خالی سفارش کشک بادمجون دادم برام آوردن آموزشگاه، با نون سنگک کنار همکارام خوردیم . اومدم خونه، همه کارا بدو بدو کردم . البته بیچاره مامانم ظرفا شسته بود . ولی برو بیاهای بعد افطار دیگه با من . سعی میکنم خودم کارا کنم . نمیدونم چرا خیلی سنگین شدم با اینکه زیاد نخوردم .
صبح خسته پا شدم و زوری رفتم باشگاه . ولی ورزش هام نکردم و فقط یوگا کردم . چون بعد نماز خیلی بیخوابی داشتم .
امروز هم کلا آموزشگاه نمیرم ، دو ساعت خالی داشتم بخاطر امتحانات بچهها و یه ساعت کلاس که دیگه اونو مرخصی گرفتم . بعد ظهر میرم دکتر و برمیگردم و امشب افطار خونه هستم .
نوش جانت
مامانا معمولا عادت دارن همه کارا رو انجام بدن وخیلی خوشحال میشن به بچه ها کمک کنن هرقدرهم ناتوان وضعیف باشن اگه تو بزاریپس ناراحت نباش
خبر دکترتو زودتر بهمون بده
من کلا مرض دارم انگار نمیتونم حرص کسی رو نخورم .
حتما خبرش میدم .
خب خدا را شکر که امروز نوبت دکترت انجام میشه و خیالت راحت میشه
گفتی باید با پرواز بری و برگردی؟
تنها میری؟
بزار اطرافیان کمکت کنند و مراقبت باشن ، سلامتی را نباید به خطر انداخت
نه عزیزم همین ماهشهر نوبت گرفتم . جای دیگه نمیتونم که برم .
فعلا کمک لازم هستم