تو خونه

امروز که خونه م . جارو کردم و گردگیری.  حمام و لباس شستن . حالا هم میخوام بشینم کمی آناتومی کار کنم . راستی جلسه قبل اسکلت سر رو شروع کردم.  هر مرحله جذابیت و شیرینی خاص خودش رو داره . کلا حال آدم خوب میشه .

داداش رفت دکتر اما چون هنوز خونریزی داشت البته نه زیاد ، ولی فقط پانسمان عوض کردن و گفتن تا هفته دیگه بازم باید بره چکش کنن که اگه خوب شده بود بخیه ها بکشن. 

از تو خونه نشستن خسته ش شده . مخصوصا که کل روز آقا درحال تولید صداهای اضافی و گیر دادن و آزار روحیه. 

میگه شما چطور تحمل میکنید ما مغازه ایم کمی نفس میکشیم. 

حتی گفت کلاه میذارم سرم و میرم مغازه،  ولی بش گفتیم حق نداره این کارو بکنه . یه وقت از فرط خستگی و ضعف حالش بد بشه . فعلا خونه نشین شده . ولی حالش خوبه خدا را شکر. 

منم خوبم . دارم رو خودم بازم کار میکنم که عصبانی نشم و اگرم ایرادی هست تا حد امکان تحمل کنم . این چالش کلاس یوگاست که مربی مون خواسته . هرچند که بش گفتم برای من خیلی سخته . اما به خودم گفتم تلاش که میتونم بکنم . حالا نتیجه ش اگرم عالی نشه اما حتما برای خودم خوبه .


نظرات 2 + ارسال نظر
تیلوتیلو پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 11:53

من که از این تنظیمات ندارم
یهو میبینی تا لنگ ظهر خوابم
در زمان شلوغی کارم صبح های زود میام دفتر و صبح هم زودتر بیدار میشم ... ولی بقیه زمانها تنبلی را ترجیح میدم

تنبلی هم خوبه چشه مگه .
تنوع تو زندگی لازمه

تیلوتیلو پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 10:45

سلام ساره جان
ساعت چند بیدار شدی که اینهمه کار کردی تا حالا؟
سحرخیز بانو...
انشاله که داداش هم زودی خوب میشن ... بزارین برن سرکار... کار خیلی زودتر حال آدم را خوب میکنه ... آدم گذرزمان را نمیفهمه ... همیشه از قول مادربزرگ خدابیامرز آقای دکتر میگیم خاک کوچه دوای هزاردرده....یه کمی پسته و مویز بریزین توی جیبشون و بفرستینشون برن سرکار و زندگیشون که زودتر هم خوب میشن و کمتر هم غرغرهای آقا را میشنون

نمیشه که عصبانی نشد.. اما میشه عصبانیت را کنترل کرد.... اصلا نمیتونم تصور کنم تو بلدی عصبانی بشی با اینهمه صبوری

وای تیله قشنگم مگه میشه من عصبانی نشم . راست میگی البته معمولا قورت میدم عصبانیت م رو . ولی به صورت بق و نارضایتی یه جوری نمایان میشه بالاخره نمیشه جلوش کلت گرفت .
من امروز یعنی کمی دیرتر بلند شدم ساعت 7.55
همیشه اول صبح بیدار میشم چه بخوام برم بیرون چه نخوام . چه تنها باشیم چه نباشیم. سیستم کاملا تنظیمه تغییر نمیکنه . یه روز هم که دلم بخواد بیشتر بخوابم از ترس آقا نمیشه .
چقدر جمله مادربزرگ خدابیامرز آقای دکتر با مفهوم و قشنگ بود . داداش اگه خودش بارم خواست بره من نمیگم نرو . راست میگی کار و اجتماع آدم رو خوب میکنه .
ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد