اندر احوالات این روزها


حال این روزام بازم قاطی و خراب شده . نسبت به گذشته ثبات حسی کمتری دارم . از هوای ابری ابری ترم و بارونی . هرلحظه رعد و برق میزنم و بارون چشمام شرشر وجودم رو خیس میکنه .
الان بد نیستم . 

امروز تو کلاس یوگا از حرفای مربی به این سوال رسیدیم که آیا با خودتون آشتی کردید . همه گفتن بله . یکی هم گفت من هیچ وقت با خودم قهر نمیکنم که فکر آشتی باشم . این بار من تظاهر نکردن و گفتم نه نمیتونم با خودم آشتی کنم و نتونستم جلوی اشکام بگیرم . اما بیشتر از اون توضیح ندادم . مربی م که تا حد زیادی به من و مشکلات و حتی خانواده م آشنایی داره ، گفت حرف بزن کمی خودت سبک کن . گفت اگه آشتی نمیکنی با خودت پس چرا اینجایی . منم گفتم چون در حال دست و پا زدنم . دست و پا زدن برای کمی بهتر شدن . از جوابم خیلی خوشش اومد و گفت خب این یعنی یه چراغ روشن . و یه سری حرفها زد بطور عمومی که منو سبک کنه . منم ای بهتر شدم .

یه کلاس اضافه تر گرفتم روزای زوج . کاری که 12 سال جرات نکرده بودم بخاطر آقا انجام بدم . ولی از آنجایی که حقوقم زیاد نشده تصمیم گرفتم کلاسای بیشتری بگیرم . البته پیشنهاد از سمت زبانکده بود که همکاری بیشتری کنم . منم فکرام کردم گفتم حالا که تابستونه و روز طولانی،  فعلا کلاس بگیرم تا زمستان هم خدا کریمه . اگه دیدم سختمه نمیگیرم.  فعلا روزای زوج تا 8.30 سر کلاسم ده دقیقه هم تا برسم خونه میشه 8.40.  حتی برای صبح هم بم پیشنهاد شده اولش گفتم یوگا دارم نمیرم . بعدش فکر کردم اگه کلاس باشه موقت فقط تابستون میتونم استفاده کنم که پول بیشتری دستم بیاد   آخه واقعا هزینه هام زیاده   . گاهی میگم دیگه نمیتونم پرداخت کنم . اینو نرم اونو نرم . ولی دلم نمیاد ترک شون کنم . فوقش اگه کلاس داد یه مدت یوگا نمیرم . یا اگه بشه یه جابجایی مناسبی انجام بدم که به دوتاش برسم . حالا ببینم چی پیش میاد .


حال ماهی م خوب شد . خیلی خوشحال شدم راستش هیچ کار خاصی براش نکردم . فقط نگاش میکردم و میگفتم خوب شو خوب شو .

از شدت گرما کاکتوس م رو دادم به شوهرخواهرم که تو باغچه شون کنار بقیه گل و گیاه های خودش ازش مراقبت کنه که پیشم نمیره . اما دلم براش تنگ شد .


یه چیز دیگه هم میخواستم بنویسم الان یادم نمیاد ....

نظرات 4 + ارسال نظر
زینب دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 20:33

درکت می کنم عزیزم. هیچ کس تا جای تو نباشه نمی فهمه آزادی نداشتن چقدر سخته. تلاشت برای بهتر شدن واقعا جای تقدیر داره. تلاش کن و امید داشته باش اینطوری سختی ها هموارتر میشن.

مرسی زینب عزیزم. امیدوارم شما هم خوش و سلامت باشی

ریحانه جمعه 25 خرداد 1397 ساعت 20:26

خیلی خوشحالم که کلاس بیشتر گرفتی. آره بابا خوب کردی. هم بیشتر بیرون خونه ای و سرت گرمه و هم درآمدت بیشتر میشه. چی از این بهتر؟

ممنونم همیشه برام دعا کن عزیزم

فرساد چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 13:24

سلام دوست فعال و پر انرژی
خوب، من خوشحالم که کار بیشتری برداشتی تا به خواسته های بیشتری برسی این یک کار خوب برای خودت هست
به شرطی که به سلامتی شما آسیب نزنه
من هر از گاهی با خودم خلوت میکنم و با خودم فکر میکنم، اگر در فلان تصادف پام قطع شده بود مسیر زندگی من چی میشد، اگر در فلان مساله مالی، من به زندان افتاده بودم و دفترکارم بسته میشد چی میشد، اگر دانشگاه قبول نشده بودم چی میشد و .... در واقع اتفاقات مهمی که مسیر زندگی منو بهتر کرده را به خودم یادآور میشم، بعد به خودم میگم تو الان واقعا یه زندگی عالی داری که در هر مرحله میتونستی قسمت مهمی از اون از دست بدی، و همینطور هم آینده همه چیز درست میشه فقط باید باور کنیم که همیشه آینده بهتر از گذشته هست
خیلی ها میگن قبلا خوب بود، الان بد شده

اما هرگز این تفکر نمی پذیرم، همیشه آینده بهتر از گذشته هست، ممکنه در چالش ها از یک سری امکانات گذشته محروم بشیم ، اما در نهایت آینده بهتر از گذشته هست و این پایه امید در زندگی هست

سلام. ممنون. آینده قشنگ تره چون توش امید هست . بازسازی و تجربه هست . فرصت هست برای اشتباه نکردن . و خوبیش اینه که تا حد زیادی از خامی دراومدیم و پخته تر زندگی میکنیم .
انشاءالله که آینده بهتر باشه . به هر حال تو هر برهه از زمان یه چیزایی جا میمونه و یه چیزایی از دست میره . طبیعت زندگی همینه همه فصل هاش با هم نیس همه خوشی هاش هم با هم نیس .
کار سختیه ولی باید ما اونو به تعادل برسونیم تا حالمون خوب بشه

تیلوتیلو چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 09:40

خوشم میاد که همیشه در تلاشی
افرین که نمیزاری حال بد بمونه
من فقط بلدم کاکتوسهای بیچاره را خراب کنم
چقدر خوشحال شدم از خوب شدن ماهیت
کلاس بیشتری را بگیری و کمتر تو خونه باشی شاید حالت هم بهتر بشه
حقوقت هم زیادتر بشه برات بهتره
امیدوارم هرجا هستی و هرکاری میکنی موفق باشی

میدونی من همیشه میریزم ولی باز خودمو به زور هم که شده عجق وجق هم که شده نامیزون هم که شده ولی میسازم. خب چاره‌ای نیست باید ادامه داد . ممنون از تو . خودم برای ماهی ها خیلی خوشحال شدم.
تو هم موفق و سلامت باشی تیله جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد