جمعه های من

معمولا جمعه های من به جارو کردن و حمام خودم و شستن لباس و گردگیری سر میشه . یعنی کل تایم صبح به این کارا میگذره . جمعه ای هم که خواهرم بخواد بره حمام که دیگه کلا گیر میشم و خیلی خسته میشم و تا ساعت 3 و 4 ظهر سرپا و درحال بدو بدو میشم .

امشب هم برای شام مهمان داریم . راستش من مثل تیلو این مهمونی های فامیلی مون رو دوس ندارم . چون زیادی هستن . چون پر کار و خسته کننده هستن . دلم میخواد فقط تو مناسبت ها بیان . البته ما چون کلا خونه مون پر رفت و آمد و محدودیت هایی هم داریم من زده میشم .

البته خواهرام هم متاسفانه رعایت نمیکنن و با عروس و داماداشون میان و حساب هیچی رو نمیکنن. 

مهمان حبیب خداست از من به دل نگیرید که چه دختر بد میزبانی هست . اما باور کنید اگه خونه خودم بود اینطور نبودم و این جمع ها رو بیشتر کیفی میکردم تا کمی .

آخه من خودم خونه هاشون نمیرم اصلا . ده سالی یه بار پیش بیاد یه صبح تا عصر یا یه سر زدنی برم . تنها خونه ای که دوس دارم برم خونه خواهرم که دو تا بچه داره . مامان همون عزیزم که میگه برام قصه جوجه فلفل دلمه ای تعریف کن .  جای دیگه دوس ندارم برم . از بس نرفتم دیگه رفتن خونه هاشون برام سخت شده . بهرحال اینجا خونه پدرشونه و خوش اومدن .

برای فردا کلاس نقاشی یه طراحی بطری و لیوان و فقط یه دونه آناتومی یه نفره تونستم بکشم . فردا حتما استادم شاکی میشه .

این هفته خیلی به نظرم طولانی گذشت.  به غیر از دوشنبه ش که جشن و شام دعوت بودم بقیه ش فوق‌العاده خسته کننده بود. 

دارم به شدت به ایده های آموزشی و تبلیغاتی خوب برای جذب دانش آموز به موسسه مون فکر میکنم دلم میخواد کمک کنم کارمون رونق بگیره . کلی مطلب خوندم و ایده برداشتم که به رئیس م بگم . خدا کنه موفق بشیم به قدرت جذب اولیه مون برسیم .


نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 22 اردیبهشت 1397 ساعت 09:08 http://meslehichkass.blogsky.com/

سلام دختر گل
میدونی چرا نمیزارن مهمونی ها برات لذت بخش باشه؟ چون کمکت نمیکنن... چون همه مسئولیت را میزارن رو دوش تو و برای تو از مهمونی فقط خستگی باقی میماند... اگه همه کمک کنن... زودتر بیان...تو پخت و پز کمک کنن... تو آماده کردن وسایل... بعدش بشورن و جمع کنن و برن تو هم از مهمونی لذت میبری
مهمونی خانوادگی با خواهر و برادر باید اینطوری باشه... درسته که خونه پدرشونه... اما تو هم اندازه اونا اونجا مهمونی... نباید فکر کنن تو میزبانی... میزبان اصلی پدر و مادر پیری هستند که کاری نمیتونن بکنن... پس اونا باید خودشون را در پختن و گذاشتن و شستن و جمع کردن اندازه تو سهیم بدونن.. اونوقت مطمئن باش به تو هم خوش میگذره

کمی کمک میکنن اما خب بهرحال بار اصلی رو میزبان . مامانم با همه خستگی و پیریش پای گاز می ایسته کلی غذا میپزه. دوس دارم بیشتر رعایت کنن . مخصوصا ماه رمضان که اینقدر به آدم فشار میاد و اینقدر اینجا هوا جهنمیه ترجیح میدم اصلا مهمون نیاد . هرقدر هم که کمک کنن بازم کار اصلی با ماست . جمعیتی هم میان . چی بگم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد