مردی که حسادت میکنه به کفش و مانتویی که از درآمدم خریدم . مردی که نفرینم میکنه و میگه آرزومه نبینمت. مردی که منو میکنه تو لجن و درمیاره مرد نیس غریبه ست . مردی که محبت پدری به دخترش نداره . دختری که هییییییچ زحمت و ضرری براش نداشته و نداره . مردی که به اجبار تورو زیر سقفش نگه داشته و یه لقمه نون با منت بت میده ، و از ترس ملامت دیگران منو از خونه ننداخته بیرون از هر دشمنی دشمن تره . مردی که به ته سال و اول سالت رحم نکنه ظالمه.
ملامت هیچ کس رو نمیپذیرم چون هیچ کس جای من نیس . داغونم کرده ...
دلم نمیخواست فروردین م رو با پست تلخ شروع کنم اما اون همه لحظات زندگی م رو به گند کشیده .
و خدایی که نیس ...
مردی که هییییییچ وقت پدر نبود .... نمیخوامش. .
و هزار بغض و نفرین و کینه ای که از اول سال بوسیله اون دلم رو پر کرد و چششم رو خیس .
به قول یکی از دوستام خدایا خودت ظهور کن ...
از 28 اسفند تا همین امروز هرچی از دهنش دراومده چپ و راست بم گفته . توهینی نمونده که نکرده . یه حرفایی که هیچ جا نمیشه گفت و نوشت . حالم اصلا خوب نیست. دلم میخواد برم گم شم . حیف که دو نفر آویزون گردنمه. توان خودکشی هم ندارم .
به تفصیل نمیگم چی به چیه . ولی ثبت میکنم که دلیل برای تنفرهام داشته باشم .
سلام دوستای گل و مهربونم.
دوستانی که تو همه خستگی ها و ناراحتی و غصه هام همراهی م کردید . عوض این همه مهربونی خدا بتون بهترین ها رو بده .
الهی هرچی تو دلتون آرزو شده تبدیل به خاطره بشه .
فداتون. ..
راستی راستی بچهها شیرینی نخودچی هام دقیقا 97 دونه شده بودن باورتون میشه . من به فال نیک میگیرم. .. انشاءالله خیر باشه .