شروع دوباره

سلام دوستای گلم .

اول معذرت خواهی میکنم بابت اون جریان رمزبازی که گیج بازی من بود.  واقعا چقدر گیییج زدم . فکر کنم دیگه رمزی نذارم

امروز بازم سلام کردم و فقط باید واکنش رو عملی نشون بدم چون واقعا موندم چطور توضیحش بدم. عروس که میخواد بله بده اینجور نمیکنه بخدا . یه تکون سر خیییییییلی ملایم و بی احساس همین .

بگذریم امروز باید میرفتم نقاشی خیلی صبح دل دل کردم.  و آخرش گفتم خب آخرش چی نمیخوای زندگی کنی بلند شو برو .

کارام کردم و رفتم حالم هم خیلی بهتر شد . هرچند بابت کم کاری عید جریمه م کرد که این هفته کارای بیشتری ببرم.  اما خیلی خوب بود .

برگشتنی تو راه یادم افتاد وای خدا من باید دوباره سلام کنم . بعد گفتم تو سلام کن ببین این دفعه واکنش چطوره . تو حیاط وارد شدم اونجا بود سلام کردم و با لحن حاکمانه ولی رسا و کامل جواب داد . و من الان حالم خیلی بهتره.  گناه دارم من بخدا که گیر یه جواب سلام از بابام هستم اما اشکال نداره. 

مهم اینه که حالا حالم خوبه و دغدغه سلام های بعدی رو ندارم .

مرسییییی از همه شما که برام تک هستید و تکرار نشدنی.

الهی غصه به دل هیچ کدومتون نیفته. 

یه بغل بزرگ تقدیم همه تون .

نظرات 2 + ارسال نظر
طلوع ماه شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 14:04

سلام.
خیلی خوشحالم که خوبی.

ممنون عزیزم

تیلوتیلو شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 12:10 http://meslehichkass.blogsky.com/

اخیشششششش از سر آسایش ها...
خدا را شکر
الهی که همیشه شاد باشی و سلامت

ممنونم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد