از همه چی

یه هفته ست که بازم مشغول کار ترجمه بودم . خدا را شکر تو آذر و این هفته اول دی سه تا کار ترجمه گیرم اومد که تا حدی به هزینه هام کمک کرد . شکر خدا که میدونم اون برام فرستاده .

تابلو رنگ روغن از فردا میره تو دوره سوم . تازه داره خودش رو نشون میده و خیلی دوسش دارم.  کار طراحی هم با سیاه قلم شروع شد اما این هفته نتونستم کاری کامل کنم.  ترم زبان تموم شده البته از زبانکده اولی و منتظر استارت مجددم. 

اخبار تلخ و بد از رسانه ها خیلی آزارم میده . ولی کاری از دستم بر نمیاد . خدا عاقبت همه مون رو بخیر کنه .

خوش به حال اونا که رفتن ...

هیچی درست و به جا نیس .

تابستون جهنمی زمستون امسال هم عین بهار و تابستونه. 

چند شب درست خوابم نمیبره.  ما تابستون بسیار گرم و سختی رو پشت سر گذاشتیم و با این اوضاع زمستون به نظر میاد که تابستون سخت تر و بدتری خواهیم داشت . روزهای آینده ترس به دلم میندازه.  ولی میخوام خودم رو تو حداقل لذت های زندگیم غرق کنم تا کمتر درد بکشم. 

برات بهترین حال زندگی رو آرزو میکنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد جمعه 8 دی 1396 ساعت 23:46 http://seventhsky.blogsky.com

این گرمی هوا تو زمستان حکمت داره!!
تو این چند ساله کارتون خواب و بی سرپناه زیاد شده!
مخصوصا الان که زلزله زده های عزیز و دردمند هم بهشان اضافه شدند!!
خدای خودش هوای بنده هاشو داره حتی اگر بنده هاش هوای همدیگر را نداشته باشند.

خدا به همه رحم کنه . واقعا زندگی سختی شده . بر خدا توکل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد