چه کنم بچه‌ها

باید یه مدت دیگه بوم بیارم خونه روش کار کنم از حالا موندم چه کنم و چه طوری هی ببرم بیارم . همه بوم و همه باکس وسایلم. 

الان پیش استاد میمونن اما بعد بخوام بیارم و ببرم دردسره.  من حتی مجبورم که مامانم هم به زور قانع کنم برای چیزایی که من دوس دارم و اون به دلایل مختلف رد میکنه.  پول از خودم جون از خودم ولی باید بترسم از ملامت شون .

حتی طراحی هم نمیتونم کار کنم چون استاد ازم میخواد مدل بذارم جلوم و بکشم و تو خونه ما واقعا کار سختیه. 

هرچی فکر میکنم ببینم کجا میشه برم کار کنم راهی پیدا نمیکنم.  اگرم بخوام تا تموم شدن طرح رنگ روغن پیش استاد کار کنم دوره م طولانی تر میشه و هزینه م بالا میره . اصلا موندم چه کنم .

به نظر شما چکار کنم.   

ما وقع و تولد امروزم

دیروز عروسی خیلی خوش گذشت.  الان پا درد دارم.  خیلی به گفته دیگران و البته تفکر خودم خوش تیپ و خوشکل و درعین حال باوقار بودم . به خودم کلی امیدوارم شدم . تو بدو بدو های این چند روز دیروز رفتم دوستم موهام در حد سطحی مدل داد و خودم تو تالار خودم رو آرایش کردم خیلی ساده و سنگین . لباسم هم خیلی قشنگ شد . دیشب 3 خوابیدم و 7.30 صبح بیدار شدم و رفتم یوگا .

امروز تولدمه 36 ساله شدم . زیاد به عددش که داره بزرگ میشه نمیخوام فکر کنم . فقط از خدا میخوام زندگی رو جور دیگه ای رقم بزنه که اون روش رو هم ببینم . پول کادو گرفتم و یه دفعه خدا خواست وضع مالی جون بگیره .

برای بچه‌های یوگا کیک بردم و چند نفرشون کادو پول دادن .

تند تند میام مینویسم و میرم چون هنوز کار دارم .

خستگی این  مدت کار هنوز از تنم درنیومده.

تموم شد

همین حالا تموم کردم.  ترجمه 60 صفحه شیمی از یکشنبه هفته قبل تا امروز دوشنبه . یعنی 9 روز برای 60 صفحه . شاید اگه دغدغه ها و مسئولیت های دیگه نبود در زمان کمتری تموم میشد . حالا بازم شکر تموم شد و میتونم بی دغدغه به کارای عروسی فکر کنم . بعد عروسی هم باید بشینم پای طراحی ها . تابلو رنگ روغن هم دارم فعلا آستر کاری ها رو رنگ میکنم.  تابلو پیش استاد میمونه و فعلا مجبور نشدم بیارمش بام و کلی سوال جواب پس بدم . اما بالاخره که باید بیارمش و خودم یه سری کاراش بکنم . دغدغه جواب دادن دارم ولی فعلا بیخیال بشم بهتر .

خیلی خسته م . دلم الان خواب میخواد ولی کارای دیگری دارم .

راستی راستی هزینه کار ترجمه رو طرف به حسابم ریخت  شد 483000 تومن . واقعا از خدا ممنونم که تو این شرایط برام کار و پول رسوند . ولی خیلی هم به دست و پا و کمرم فشار اومد . اما پولش خستگی رو رفع کرد .

چی بگم از چی بگم

تا همین الان هنوز 4 صفحه دیگه دارم که دیگه ترجمه تموم بشه . تازه فردا عروسیه و امروز ماما رفت و منم باید کلی تو خونه کار کنم . این چند روز هم همش درحال بدو بدو بودم . استراحت نداشتم . هی برو خیاط برو بازار برو سرکار. بیا خونه هی کار و کار و کار .

حالا شکر خدا که دیگه چیزی از کار ترجمه نمونده وگرنه امروز کلی از رفتن مامانم شاکی میشدم البته الانم انتظار داشتم بمونه عصر برن اما خب حرفی نزدم و رفتن. 

دیروز کیک بردم برای بچه‌های یوگا کلی کیییف کردن .

طراحی اصلا وقت نشد بکنم فقط شانس آوردم خودش زنگ زد کنسل کرد وگرنه حتما شاکی میشد که چرا کار نکردی.

امروز هم باید همه کارهای مربوط به عروسی رو بکنم .

انشاءالله خوشبخت بشن. 

فعلا تا بعد.

اولین حقوق سفیر

بچه‌ها اولین حقوق سفیر برا یه کلاس ساعتی 12 ، 273 تومن به حسابم واریز شد . هورررررا.

ممنون از همراهی تون .

ببخشید نمیتونم فعلا بتون سر بزنم هنوز دستم به ترجمه ست فقط تونستم وقت بیشتری بگیرم .

طراحی هام همه موند و این کمی منو ناراحت میکنه. ولی اشکال نداره پول ترجمه رو الان بیشتر نیاز دارم . پیش بسوی دادن بدهی و آسایش خیال.