همین حالا تموم کردم. ترجمه 60 صفحه شیمی از یکشنبه هفته قبل تا امروز دوشنبه . یعنی 9 روز برای 60 صفحه . شاید اگه دغدغه ها و مسئولیت های دیگه نبود در زمان کمتری تموم میشد . حالا بازم شکر تموم شد و میتونم بی دغدغه به کارای عروسی فکر کنم . بعد عروسی هم باید بشینم پای طراحی ها . تابلو رنگ روغن هم دارم فعلا آستر کاری ها رو رنگ میکنم. تابلو پیش استاد میمونه و فعلا مجبور نشدم بیارمش بام و کلی سوال جواب پس بدم . اما بالاخره که باید بیارمش و خودم یه سری کاراش بکنم . دغدغه جواب دادن دارم ولی فعلا بیخیال بشم بهتر .
خیلی خسته م . دلم الان خواب میخواد ولی کارای دیگری دارم .
راستی راستی هزینه کار ترجمه رو طرف به حسابم ریخت شد 483000 تومن . واقعا از خدا ممنونم که تو این شرایط برام کار و پول رسوند . ولی خیلی هم به دست و پا و کمرم فشار اومد . اما پولش خستگی رو رفع کرد .
همینم خیلی خوبه.امیدوارم کارت حسابی بگیره و بعدی ها رو راحت تر و با فشار کمتر و دستمزد ببشتر بتونی انجام بدی.
خوشحالم برات دوستم.
برای موفقیت بیشترت دعا میکنم.
انشاءالله. مرسی از محبتت. منم برات خوشبختی و سلامتی همسر و دخترت رو میخوام
چقدر کم ازش گرفتی
اینجا ترجمه خیلی گرون تر از این حرفاست
بازم شکر خدا
همین که زودی ریخت و خستگی از تنت رفت جای شکر داره
الهی همیشه سلامت باشی و به جشن و عروسی
بیشتر نمیدن عزیزم تازه همش دلم میخواد که اینقدر پول باید بده . ولی خب وضعش خوب بود . منم هلاک شدم ...