خدا یه جور دیگه رسوند

ترجمه ها هیچکدوم جور نشد بچه‌ها. 

اما امروز همین نیم ساعت پیش نصف حقوق م به حسابم واریز شد سیصد و خورده ای ....

خیلی خوشحال شدم چون واقعا نگران هزینه خیاط بودم که چند روز دیگه خبرم میکنه .

حالا میتونم یه مقدار بدم خیاط یه مقدار به استاد طراحی.  استاد رنگ روغن هم گفته فعلا عجله ای نیس .

طرح تابلو رنگ روغن رو کشیدم یه جلسه اولم کامل به کشیدن طرح گذشت.  طرحم رو خیلی دوس دارم توش پر از حس زندگیه. 

زلزله دیشب ما رو هم تکون داد . من دراز کشیده بودم و کامل تکون خوردن زمین عین گهواره حس کردم خیلی ترسیده بودم. 

جالب اینجاست که تو این شرایط همه زود میدون میرن بیرون من و خواهر برادرم همین جور شوک شدیم و تکون نخوردیم.  البته ما 4 تا دو تامون نمیتونن خودشون بلند شن برن بیرون ما هم نمیتونیم سرعتی اونا رو با خودمون بکشیم بیرون درنتیجه ناخودآگاه همونجا میمونیم.  اگه زمان دیگری هم تکرار بشه احتمالا با هم تو اتاق میمونیم تا با هم بمیریم.  نه میشه جونمون برداریم بریم بدون بچه‌ها و نه میتونستیم کولشون کنیم .

حالا شکر که خوبیم.

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 00:45 http://khunamun.com

من منظورم پول نبود دوستم.
منظورم مساله خواهر و برادرت و اینکه شرایط طوریه که بخاطر اونها و عشق به اونها حاضر نیستید جون خودتون رو نجات بدید.
بعد زلزله من یاد شما افتادم و این مشکلِ خونواده.

بهرحال ممنونم عزیزم. دیگه چه میشه کرد قسمت ما هم همینه.

".... اگه زمان دیگری هم تکرار بشه احتمالا با هم تو اتاق میمونیم تا با هم بمیریم. نه میشه جونمون برداریم بریم بدون بچه‌ها و نه میتونستیم کولشون کنیم ...."
میدونی چقدر ترسناک بود این کلمه ها؟ دارم فکر میکنم خودتم عمق ترس تو این دو تا جمله رو نفهمیدی.خوش به حالتون.خوش به حال شما معتقدا.همه ترس و نگرانیتون با جمله بعدی از بین میره. "حالا شکر که خوبیم..."! ترس ما کافرا با مردن از بین میره. یقین داریم چیزی برای پناه بردن و شکر کردن وجود نداره.خودت تنهایی جلو همه مشکلات دنیا.فقط وقتی مردی همه چیز تموم شد میتونی راحت باشی.
حتی دوست داشتنم درد داره.غمگینه.ترسناکه. کسی رو که دوست داری باید کنارش بمونی تا بمیری.نه میتونی تنها بری نه میتونی کولش کنی با خودت ببری.
اگه کاری رو انجام بدی که خودت دوس داری خونواده دوس نداره داءم عذاب وجدان داری که چرا دارم ناراحتشون میکنم. اگر برعکس باشه داءم ناراحتی که چرا باید به خاطر خونواده کاری رو که دوس دارم نکنم.

دلم میخاس زبانم خوب بود.یه ترانه هایی گوش میدم چقدررر قشنگ! میرم متن ترانه رو پیدا میکنم میبینم همه کلماتشو بلدم ولی معنی جملاتشو نمیفهمم و غصه میخورم.

وای چقدر قشنگ جملات منو تعبیر و تفسیر کردی خدایی خیلی قشنگ بود . قلمت خوبه فقط کمی تمرکز میخواد. کمی دل دادن به اون چه که تو قلمت جریان میدی . کمی حس و کمی روح .
من یا بهتر بگم ما آنقدرها هم مومن و با اعتقاد نیستیم به همون اندازه که تو کافر نیستی .
واقعا کامنتت به دلم چسبید .

زهرا دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 12:44 http://khunamun.com

اتفاقا من خیلی نگران شما بودم. داشتم به همین مساله که گفتید فکر می‌کردم.
خدا کمک کنه تا هیچ وقت تو این شرایط گیر نکنید.

عزیزم نگران نباش. پول کمترین مشکل زندگیه

تیلوتیلو دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 10:54

خدا خودش نگهدارتون باشه
چقدر ناراحت شدم از خوندن قسمت آخر نوشته ت

خوشحالم که پول جور شد
خوشحالتر میشدم اگه ترجمه ها جور میشد
اما بازم شکر

ممنونم عزیزم. ناراحت نشو قربونت. تو ناراحتی برات خوب نیس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد