گرمای بی مرز

هیچ کس حتی نمیتونه تصور کنه که اینجا چققققققققدر گرمه . دمای هوا بالای 55 درجه و رطوبت بالای 100 درجه هم میرسه.

اونقدر رطوبت زیاد که حتی دمپایی به پات میچسبه و زوری میکنیش.

من از فروردین تا حالا شایدم آخرای اسفند خنک نشدم . همیشه جز میزنم تو گرما . نه تو خونه خنک میشم نه بیرون ،فقط وقتی سر کلاس هستم خنک میشم .

این یعنی کیفیت بالای زندگی .

وقتی دلت نخواد حتی برای رفع حاجت بری تو حیاط، مجبوری سرویس یه حمام 5 ساعته به کس دیگه بدی.

بعدم که میمیرم مستقیم میندازنم تو دیگ مذاب که تقاص خوشبختی نداشته امروزم رو ازم بگیرن .

من  اگه بخوام حرف بزنم ،تا صبح هم تموم نمیشه.

دلم یه اتاق یا کولر روشن میخواد که تا صبح توش یخ بزنم . دلم میخواد یخ بزنم . گر گرفتم ....


نظرات 3 + ارسال نظر
طلوع ماه یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 11:41 http://mmnnpp.blog.ir

چ بد
نمیشه اونا یه جای دیگه بخوابن که سردشون نشه؟
تحمل گرما با این شدت وحشتناکه...
امیدوارم زودتر تابستون تموم شه!

منم امیدوارم

زینب جمعه 27 مرداد 1396 ساعت 22:42

خب عزیزم برای چی فقط تو باید رعایت خواهرتو بکنی؟؟؟ سردش بشه لباس بیشتر می پوشه ولی تو گرمت باشه که نمی تونی پوستتو بکنی. به نظرم وحشتناک شخصیت مهرطلب داری برای همینم قدرت رو نمی دونند.

همیشه بشون میگم شما سردتون بشه میتونید لباس بیشتر بپوشید امامن گرمم بشه نمیتونم لخت بشم . امااونا چون قدرت حرکتی ندارن میگن اگه لباس بیشتربپوشیم همین حرکات هم برامون سخت میشه . اونا حتی یه پلیور نازک هم نمیپوشن.
زندگی کردن با آدم مریض واقعا زجرآوره. افسرده شدم .هر روز بدتر از دیروز . هر روز وابستگی شون بیشتر میشه.

سمیه پنج‌شنبه 26 مرداد 1396 ساعت 22:54 http://dreams22.blogsky.com

یعنی کولر ندارین توو خونتون؟

چرا دوتا داریم یه اسپلیت یه معمولی. اما فقط اون اسپلیت روشن میشه که تو پذیرایی هست و جوابگوی کل خونه نیس . اتاقی که من با خواهرم توش میخوابم کولر معمولی داره . اما بخاطر سرمایی بودن خواهرم من هیچوقت روشنش نمیکنم . گاهی هم بم میگه اما من اگه روشنش کنم چون همش نگران سرد شدن اونم ترجیح میدم اصلا روشنش نکنم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد