خیلی گرممه

هوا شدیدا گرمه.  حس اینکه از خونه دربیام هم ندارم . فقط روزی که کلاس دارم درمیام و این عامل اضاف شده بر حس های بدم و افسردگی م . جهنم همین جاست . غیرقابل تحمل شده . من که حتی تو خونه هم خنک نمیشم . خدایا خودت رحم کن .

کاش میشد از این شهر و استان بریم .

وقتی سرگرم باشم و کلاس داشته باشم حالم خوبه . وقتی تو خونه م غصه هام هزار برابر میشن و زندگی غیر قابل تحمل. ..

شاید بگید وای این دختر چقدر میناله، البته حقم دارید. اما هیچکس جای من نیس. امیدوارم هم هیچوقت جای من قرار نگیرید.

دوستون دارم .

خاموش ها ارادتمندم. . .

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 13 تیر 1396 ساعت 13:36 http://doranzendegiyeshirinman.persianblog.ir/

سلام به دوست عزیز
دوست دارم یه عالمه باهات حرف بزنم که از این وضعیت نا امیدی بیایی بیرون، دوست دارم از تجربه های خصوصی خودم برات بگم و... اما سر کارم همین قدر میتونم بنویسم و مشغله کاری تو خونه اجازه نمی ده بهم ، ولی ارزشش را داره که یه دوست خوب را از نا امیدی و ناراحتی تا حدودی آزادش کنی .
دوباره میام و با هم صحبت می کنیم

سلام عزیزم. واقعا ممنونم از محبتت. داشتن دوستان خوبی مثل شما مایه افتخار منه. قبلا پست اولتون رو درباره نوروز خونده بودم اما نتونستم کامنت بذارم .

طلوع ماه یکشنبه 11 تیر 1396 ساعت 23:02 http://mmnnpp.blog.ir

خدایا میشه به خاطر دوست ما هوای شهرشون رو کمی خنک تر کنی؟
واقعا گرما ادمو کلافه میکنه.هرچی بگی حق داری.
بهتر باشی عزیز دلم.

وای عزیزم مرسی بابت دعات . ایشالا بگیره

تیلوتیلو یکشنبه 11 تیر 1396 ساعت 11:28 http://meslehichkass.blogsky.com/

ان شالله که دلت خوش باشه و اینقدر شاد باشی که گرما و سرما فقط برات تفریح و شادی باشه
ان شالله که همیشه شاد و سالم باشی

ممنونم

مینا شنبه 10 تیر 1396 ساعت 23:50

سلام
خوبید
از خوندن پست هات عمیقا غمگین میشم
شرایطتتون واقعا سخته
ازون سختتر گرمای غیرقابل تحمله
میتونم بپرسم پدرتون برای چی کولرو خاموش میکنه؟
بخاطر هزینه اش یا بخاطر شرایط اعضای خانواده؟
اگر بخاطر هزینه اشه نمیشه پیشنهاد بدید که قبض برق و برای این سه ماه شما پرداخت میکنید؟
اگر هم در توانتون نیست من میتونم بهتون قرض بدم
و اگر حرف شما رونمیخونه به برادریا خواهر موردعلاقه پدرتون بگید که پیشنهاد و به پدرتون بدن
من خودم گرمای جنوب رو کشیدم و میدونم جهنم واقعیه
ادم کنترل اعصابش بهم میریزه و زندگی واقعا سختتر ازون چیزی که هست به نظر میاد

سلام مینا جان .خیلی ازت ممنونم. و بابت پیشنهاد پر از محبتت واقعا خوشحال شدم . چون از دوستان مجازی نشنیده بودم . لطف داری عزیزم. راستش هم بخاطر هزینه ست هم بخاطر سرمایی بودن بچه هاست. من بارها پیشنهاد پرداخت قبض برق رو دادم خدا را شکر مشکل پرداخت ندارم .اما میگن ما مشکل مون پول نیس نمیشه کولر یه دست روشن بمونه . و این برا من اصلا قابل توجیه نیس اما منم چاره ای ندارم . پدر هم حرف هیچکس رو نمیخونه وقبول نداره. بازم ممنونم عزیزم

رابعه شنبه 10 تیر 1396 ساعت 19:40

سلام وقتی میبینم بابات اینقدر سخت گیره دلم فشرده میشه برا بابایی که دقیقا سیزده روره از دستش دادم و هیچ وقت اون سختگیری های باباهای دیگه رو نداشت اگه دوست داشتی برا بابای من یه فاتحه بخون.

خدا رحمت شون کنه عزیزم. حیف ما آدما تا کنار همیم قدر همدیگه رو نمیفهمیم. من از الان فکر حسرت های بعد از نبودن پدر هستم با همه دلخوری هایی که ازش دارم . میدونم دنیام میشه حسرت و پشیمونی هایی که خودش نقش اصلیش بود.

شاهین شنبه 10 تیر 1396 ساعت 12:21 http://3marholor.blogfa.com

سلام
اینجا ( قشم ) هوا واقعا گرمه ، بخصوص من که باید توی محیط باز باید کار کنم ، دوست دارم کارم را ساعت 5:30 صبح شروع کنم تا 10:00 و عصر 18:00 تا 21:30 ادامه بدم ولی مراجعه کننده ها تازه ساعت 10:00 صبح از خواب بیدار می شوند معمولا از 10:30 مشتریها میان.
موفق باشید.

خدا قوت . بله متاسفانه نمیتونیم خودمون تعیین کنیم چطور زندگی کنیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد