حرف و خبر تازه ای نیست . جمعه پرکار مثل همیشه پشت سر گذاشته شد . یه نمونه سوال طرح کردم و شب هم با بچه ها سه قسمت دیگه از شهرزاد رو هم نگاه کردیم . کمر و پهلوم که این مدت درد بگیر نگیر داشته و من هی برای دکتر رفتن سهل انگاری کردم ، گفتم شاید خوب بشه . چهارشنبه و پنجشنبه خیلی خوب بودم یه جورایی حس کردم شاید خوب شده باشه و اینقد خوشحال بودم و لحظه به لحظه خدا را شکر میکردم . چون واقعا با کمر درد دیگه از پس کارام و خم و راست شدن ها برنمیام و اضافه شدن یه درد جدید یعنی بسته شدن یه روزنه امید .
امروز هم یه جورایی برگشته و درد دارم . نمیدونم بالاخره چه کنم برم دکتر یا نه . شاید برم . بالاخره بدونم چه خبره بهتر از ندونستنه .
منم همیشه توی دکتر رفتن تعلل می کنم. اما اگه درد داری، لطفا برو. سریعتر. انشالله چیزی نیست اما دونستن اینکه چیزی نیست خیال ادم رو راحت می کنه!
راستش دردم خیلی نوسان داره یه وقت خوبم که میگم دیگه دکتر نرم یه وقت بدم که همونموقع شرایط دکتر رفتن برام پیش نمیات . فعلا هم نرفتم هنوز.
سلام
من عین خودت دکتر گریزم
تمام سعیم را میکنم که خود به خود خوب بشم
که نرم دکتر
خوبی عزیزم . اتفاقا من تو خونه مون از همه خوش دکتر ترم . تا حدی که انگار حقوق که میگیرم باید بره دست دکتر . فقط ایندفعه یه جورایی تو رفتن و نرفتن موندم اونم بخاطر ثابت نبودن درد بوده . خدا کنه که هیچ کس مریض نشه.
خواهرم از این سریال خیلیتعریف میکنه، فقط من این اواخر اونقدر بی حوصله شدم نگرفتم،،،پس خیلیا دنبال میکنن
بله قشنگه . حال آدم رو خوب میکنه البته تا اینجاش . بعدش رو نمیدونم.